۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

گندآب ها به تعفن رسیده اند

نویسنده کتاب جنجالی "شنود اشباح"، در تازه‌ترین نوشته خود اقدام به افشارگری بی‌سابقه‌ای درباره رییس دفتر و معاون اول آقای " رئیس جمهور! " کرده است.

رضا گلپور که پیش از این به دلیل نوشتن کتاب شنود اشباح مدتی را در بازداشت گذرانده بود، در سال‌های اخیر به دلیل "مواضع انقلابی!" مورد حمایت رسانه‌های حکومتی قرارگرفته و اخیرا به برنامه‌های تلویزیونی از جمله "راز" نیز دعوت شده است.

گلپور در این افشاگری که در قالب نامه سرگشاده منتشر شده است، مدعی شده در سه جلسه با " رئیس دفتر"رئیس جمهور، درباره یافته‌های خود از پیشینه امنیتی، سیاسی و عقیدتی وی گفت‌وگو کرده و پس از آنکه (او) از ادامه این جلسات خودداری کرده، تصمیم به افشاگری گرفته است!!.

گلپور در این نامه 20 صفحه‌ای ادعاهای زیادی درباره سوابق (رئیس دفتر) در قبل و بعد از انقلاب و همچنین اعضای خانواده وی مطرح و وی را متهم به جرایم سنگینی در واحد اطلاعات سپاه و نیز همکاری با سازمان مجاهدین خلق در سال های ابتدای انقلاب می‌کند.

این چهره امنیتی!، در این متن همچنین ادعاهایی درباره واسطه ارتباط ( رئیس دفتر) با امام زمان و همچنین فعالیت‌های اقوام و بستگان وی مطرح می‌کند.

به گزارش سایت آفتاب، گلپور در این مطلب همچنین به معاون اول محمود احمدی نژاد و سوابق وی قبل از انقلاب، ادعاهای اخلاقی و بستگان معاون اول رئیس جمهور هم پرداخته و ادعاها و اتهامات بی سابقه ای را به وی نسبت داده است.

شنود اشباح کتابی است که در سال 1381 منتشر شد و رضا گلپور در آن اتهامات زیادی علیه چهره های و احزاب اصلاح طلب مانند موسوی خویینی ها و بخصوص سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مطرح کرد.

بسیاری از تحلیلگران این کتاب را پاسخی به کتاب های افشاگر قتل های زنجیره ای مانند "عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری" نوشته اکبر گنجی می دانند.

گلپور در سال 1383 اقدام به نگارش قسمت دوم کتاب شنود اشباح کرد اما این کتاب اجازه انتشار نیافت.

اینک نامه وی در شرایطی منتشر شده که معاون اول و رئیس دفتر (رئیس جمهور)با فشارهای فزاینده اصولگرایان، نمایندگان مجلس، روحانیون ارشد و مراجع تقلید!! و حتی برخی چهره های نظامی و امنیتی برای کناره گیری از سمت خود مواجه هستند.

این دو مقام نزدیک به (رئیس جمهور) به اتهامات مالی و سیاسی متهم شده اند، اما رئیس دولت ! همواره از آنها دفاع کرده است.

مطالب مهمتری هم هست...

نویسنده کتاب شنود اشباح در بخش اول نامه خود با اشاره به نقش و جایگاه (این دونفر) در نزد (رئیس جمهور!)، هدف خود از نوشتن این مطلب را "تکلیف شرعی ! دفاع از نظام مظلوم!! جمهوری!! اسلامی" بیان می کند.

گلپور سپس می نویسد که قصد پرداختن به موضوع را نداشته اما پس از آنکه "دوست مشترکی" پیغام استهزا آمیز رئیس دفتر رئیس جمهور مبنی بر اینکه "برود زن چهارمش را بگیرد چه به دخالت در سیاست ما" را برای او آورده، تصمیم به انتشار این مطلب گرفته است!.

او با قبول چندهمسری خود، (رئیس دفتر) را نیز متهم به داشتن حداقل دو همسر می کند و می نویسد: "بنده برای تجدید فراش به اذن مثل تویی احتیاج ندارم! و ازدواج منقطع و تعدد زوجات را حکم مترقی!! و مدرن و انسانی!! اسلامی می دانم و بر خلاف تو که ازدواج با سرکار خانم زیبا الف را که اکنون مادر دختر کوچک توست مخفی می کنی !؛ بنده فریاد میزنم که افتخار میکنم در این لحظه 3 همسر دائم رسمی دارم ودر صورت فراهم بودن شرایط شرعی لحظه ای در تجدید و تداوم این روش الهی تردید نخواهم کرد!!."

نویسنده کتاب شنود اشباح در عین حال به ( رئیس دفتر!) هشدار داده: "مطالب مهم تری هم هست که اگر صدایم پس از نشر این مطلب هم به گوش رئیس محترم جمهور! نرسید، حجت به انتشار آن خواهم یافت."

رئیس دفتر و مجاهدین خلق

او در ادامه سوابق کاری (رئیس دفتر) پیش و پس از انقلاب 1357 را اینگونه عنوان می کند: "عضو فعال و پیگیر تأسیس تشکیلات انجمن حجتیه در روستاها و شهرستان های استان مازندران؛ مسئول عملیات واحد اطلاعات سپاه مازندران؛ عضو شورای تأمین آذربایجان غربی؛ عضویت در وزارت اطلاعات؛ مسئولیت در فرمانداری کردستان؛ مسئولیت رادیو تهران! و رادیو پیام در صدا و سیما؛! مدیر کل اجتماعی وزارت کشور؛ معاونت اجتماعی و فرهنگی شهردار و ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران!!؛ معاون و (بدون کمترین سوء ظن ) عقل منفصل آقای (رئیس جمهور) در دوره اول ریاست جمهوری ( که نامبرده را از جدی ترین اسلام شناسان آگاه معاصرمی داند.)"

وی سپس خواهر (رئیس دفتر) با نام اشرف و زن دیگری به نام طاهره که به گفته او بعدها همسر وی شد را به داشتن "روابط تشکیلاتی" با زنی به نام جعفری متهم می کند اما توضیح نمی دهد که حوزه فعالیت خانم جعفری چه بوده است.

گلپور در ادامه با نام بردن از برادران و اعضای خانواده (رئیس دفتر)، یکی از آنها به نام هوشنگ را به عضویت در سازمان مجاهدین خلق پس از انقلاب متهم می کند و می افزاید که وی طی یک عملیات مسلحانه در اردیبهشت سال 1360 همراه با 10 نفر دیگر، اقدام به تیراندازی و سرقت بعضی از بانک های مسلحانه در رامسر کرده که این عملیات به زخمی شدن یکی از نیروهای سپاه منجر شده است.

نویسنده می نویسد که "تحت فشار دخالت مستقیم" رئیس دفتر، هیچکدام از افراد این تیم دستگیر نمی شوند.

وی همچنین اضافه می کند که برادر (رئیس دفتر) نیز پس از مدتی با "مرگ مشکوکی" از دنیا می رود و امکان پیگیری پرونده از بین می رود.

نویسنده نامه در ادامه " رئیس دفتر " را متهم به لو دادن اخبار عملیات محرمانه سپاه به مجاهدین خلق و "اعدام انقلابی بدون توجیه قانونی" اعضای مجاهدین می کند و مدعی می شود پرونده این اقدامات تا اوایل دهه 70 در سازمان قضایی نیروهای مسلح باز بوده است.

گلپور در این خصوص توضیح می دهد که: "جایگاه امنیتی نامبرده (رئیس دفتر)، اِعمال نفوذ ها، مُحارب بودن مقتولان، عدم دسترسی به برخی شهود در گذر زمان و از همه مهم تر تهدیدها و تطمیع های مختلف و شبکه اش تا کنون او را در مسیر پاسخگویی به اتهام آمریت در چندین فقره قتل نفس عمد، روئین تن نموده است."

به نوشته این چهره امنیتی!: "جالب اینجاست که غالب قربانیان شهودِ کلیدی درباره عناصر نفوذی گروهک ها در سپاه شهودِ کلیدی اثبات نقش مستقیم و سوابق اعضای خانواده (نَسَبی و یا حتی بعداً سَبَبی ) "رئیس دفتر" در به شهادت رساندن پاسداران و بسیجیان منطقه بوده اند."

گلپور در توضیح بیشتر می گوید:" رئیس دفتر" بدون حکم دادستانی 6 نفر منافق دیگرتحت امر برادرش راکه دستگیر شده بودند توسط همان چهار نفر پاسدار، بدون محاکم قضایی و به عنوان خونخواهی شهدای پایگاه بسیج اعدام نموده وسپس با تهدید به افشا، آنها را مجبور به سکوت پیرامون برادرش می نماید. حمله به پایگاه بسیج، دو شاهد جدی نیز داشت. با تلاش شرم آور و غیر قابل توجیه " رئیس دفتر" ، کورش(؟!) ابتدا به حبس ابد و سپس با اعلام تواب شدن به سه سال حبس محکوم گردید."

آشنایی با همسر

نویسنده کتاب شنود اشباح درباره نحوه آشنایی "رئیس دفتر" با همسرش می نویسد: "بازجویی از متهمه ای به نام طاهره . از تنکابن که در جریان عملیات مسلحانه بر علیه سپاه در خانه تیمی دستگیر شده بود و حین دستگیری اقدام به خوردن سیانور نموده (ولی با هوشیاری واحد عمل کننده سپاه از هلاکت نجات یافته بود) با اصرار "رئیس دفتر" در اختیار او قرار گرفت."

وی می افزاید: "رئیس دفتر" در جریان بازجویی از خانم فوق الذکر (که چندین فقره سابق محاربه داشته و حکم تعزیر در مورد او صادر شده بود )، وظاهراً جهت اخذ معلومات عملیاتی اش به او علاقمند شده! و بعدها با او ازدواج می کند در حال حاضر همسر رسمی اول او (مادرِ پسرش رضا و مادر زنِ پسر آقای رئیس جمهور) است."

گلپور نام همسر دوم " رئیس دفتر" را زیبا (الف) عنوان می کند و می گوید که "رئیس دفتر" از او دارای یک فرزند دختر است.

مشایی و امام زمان

نویسنده کتاب شنود اشباح در ادامه نامه خود، اصلی ترین دلیل آنچه آن را "توهم ارتباط با امام زمان" توسط رئیس دفتر عنوان می کند، فردی به نام قدرت لطیفی نسب که او را از اعضای تولیت مسجد جمکران معرفی می کند و فرزندش مرتضی، می داند.

وی می نویسد: "در سال 1375 همین آقای مدعی یعنی قدرت لطیفی با خودروی کیاپاشا (که حالت جانشین او را داشته) از جمکران تا منزل رئیس دفتر( در منطق فرمانیه! تهران )آمد و بیش از دو ساعتی میهمان او بودتا به آنها بشارت هایی از آینده بدهد."

گلپور در ادامه کیاپاشا را از نزدیکان رئیس دفتر و مشاور رسمی او در شهرداری تهران و سازمان ایرانگردی و جهانگردی معرفی می کند و می افزاید: "رئیس دفتر و همراهانش برای استقبال از لطیفی در ابتدای کوچه منتظر بوده و پس از پیاده شدن نامبرده به حالت سجده خم شد تا پای اورا ببوسد."

وی با بیان اینکه تا قبل از آن تاریخ دیدارها در دفتر لطیفی در جمکران بود و آمدن حضرتش به منزل رئیس دفتر نشان از عنایت ویژه آقا به رئیس دفتر و "رئیس جمهور " بوده است، می نویسد: "حدود نیم ساعت اول صحبت های لطیفی با گریه های شدید و حالتهای غشگون! رئیس دفتر و همسرش و برادرزاده اش کوشا همراه بوده است.

به گفته او، "رئیس دفتر به لطیفی توضیح داد که خودش مرغ های زنده را از رامسر آورده خودش ذبح کرده و همسرش آنها را پَر کنده و پخته است تا شام آماده بشود!!."

نویسنده کتاب شنود اشباح می نویسد که پس از درگذشت لطیفی، رئیس جمهور و رئیس دفترش، با تعطیل نمودن تمام کارهای خود در مراسم تشییع جنازه او در حسینی بیت الرقیه در خیابان پنجم نیروی هوایی 29 مرداد 1386 شرکت کردند و سنگ تمام گذاشتند.

وی در پایان مطلب افشاگرانه خود درباره رئیس دفتر و پیش از پرداختن به موضوع " معاون اول!) با طرح این پرسش که "به راستی سر ارادت رئیس جمهور به او چیست؟" می افزاید: "اگر بپذیریم که رئیس جمهور با باور ارتباط رئیس دفترش با امام زمان درحلقه مراد و مریدی قرار گرفته است! باید برای این سؤالات پاسخ یافت که کی، چگونه، توسط چه کسی و با چه هدفی؟"

معاون اول ، ضد انقلاب و پادگان آریامهری

نامه افشاگرانه رضا گلپور تنها به "رئیس دفتر رئیس جمهور" اختصاص ندارد؛ او در این نامه به معاون اول "رئیس جمهور" هم پرداخته است.

گلپور در نوشته خود، (او) را فردی بدون سوابق انقلابی معرفی کرده و افزوده او حتی در مواقعی مانند دستور خمینی برای تخلیه پادگان ها، تا روز آخر "در پادگان آریامهری انجام وظیفه کرده است."

وی با بیان اینکه (او) در "اوایل انقلاب به جهت داشتن لیسانس حقوق و نفوذ به جمع تیپ های مذهبی و حزب اللهی، خود را به عنوان چهره ای مذهبی جا زده"! می نویسد: "در مجلس با نزدیک شدن به کانون های نفوذ و قدرت از قبیل آقای هاشمی و ناطق نوری در جایگاه ریاست مجلس! و با شعار کاهش تنش در منطقه با گرفتن امان نامه های متعدد برای افراد مؤثر در گروهک های ضدانقلاب در بین آنها نیز اسم و رسمی دست و پا کرد."

نویسنده کتاب شنود اشباح در ادامه اقوام معاون اول رئیس جمهور را "ضدانقلاب" و "عضو گروهک های ملحد" می خواند و می افزاید: "شاهکار (او) انجام پروژه انتقال جسد شیخ هادی فراری بود که پس از شهید کردن دهها نفر از مردم بی گناه قروه و تعدادی از رزمندگان سنندج به عراق گریخته و در تمام مدت دفاع مقدس از رادیو عراق علیه نظام!، لجن پراکنی می کرد و مردم کردستان را تحریک به اغتشاش می نمود و پس از پایان جنگ از ترس مکافات عمل به انگلستان رفته و همچنان به جنگ روانی ناجوانمردانه اش ادامه می داد تا هلاک شد."معاون اول " فرزندان آن ملعون! را به احترام و اعتزاز به کشور بازگردانده و آنها در جای جای کردستان به نفع " معاون اول" تبلیغ کرده او را خادم راستین خلق کُرد معرفی می کردند."

معاون اول .... و افیون

گلپور همچنین به صراحت " معاون اول" را یک فرد "افیونی" معرفی می کند که با تعداد زیادی از اشخاص دارای مفاسد اقتصادی و اخلاقی ارتباط داشته و به آنها کمک کرده است.

به جز (این دو نفر - یعنی رئیس دفتر رئیس جمهور و معاون اول! او) که تا لحظه تنظیم گزارش واکنشی به نوشته رضا گلپور نشان نداده اند، نهادهای رسمی امنیتی یا دولتی نیز در این باره سکوت اختیار کرده اند

منبع : روز آنلاین

هیچ نظری موجود نیست: