شاید نتوانیم در ایران زنی را پیدا کنیم که مزاحمت خیابانی را تجربه نکرده باشد. در هر سن و سال و با هر تیپ و قیافه و پوششی. آنچه وجود ندارد امنیتی است که یک زن بتواند بدون دغدغه به خیابان بیاید.
ماه رمضان بود و از تشنگی زبانم مثل موکت شده بود. لای چادر و مقنعه احساس خفگی میکردم. نگران بودم که سر وقت به دکتر نرسم. از سر پایینی ولنجک یک تاکسی مدل پایین سر رسید و من را دربست سوار کرد. راننده مردی در آستانه ۶۰ سالگی بود که چشم از آیینه بر نمیداشت و یک سر من را نگاه میکرد. چادرم را بخودم پیچیدم و رویم را سفت و سخت گرفتم. تاکسی جان بالا رفتن از سر بالایی را نداشت. راننده سر حرف را باز کرد و بیمقدمه و بیخجالت حرفهای نامناسبی زد. چند بار گفتم که تاکسی را نگه دارد و او با نیشخندی حرفهایش را تکرار کرد. در تاکسی را باز کردم که بترسد و نگه دارد. روی ترمز زد و با داد گفت: همون لیاقتت این است که سر بالایی را مثل الاغ بکوبی و بالا بروی. از تاکسی پریدم پایین و از ترس کنار پیاده رو ولو شدم. از شلنگ آبی، توی باغچه روبه روی بقالی آب باریکهای روان بود. چادرم را روی سرم پایین کشیدم و مقنعه را برداشتم. شلنگ را روی سرم گرفتم. احساس میکردم همه تنم بخار شده و چیزی از من نمانده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، جاوید سبحانی، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران گفت: «به طور کل تاکنون نیمی از جمعیت دختران تجربه آزار جنسی داشتهاند که در مکانهایی مانند پل هوایی، اتوبوس و به طور کل در فضاهای بیدفاع شهری اغلب توسط یک مرد غریبه صورت گرفته است.» و دست کم ۳۲ درصد دختران راهنمایی و دبیرستانی با تجربه کودکآزاری روبهرو بودهاند .
شاید نتوانیم در ایران زنی را پیدا کنیم که مزاحمت خیابانی را تجربه نکرده باشد. در هر سن و سال و با هر تیپ و قیافه و پوششی. فرقی نمیکند با آرایش باشی یا بیحجاب، جوان باشی یا مسن، چادری باشی یا بیحجاب. آنچه وجود ندارد امنیتی است که یک زن بتواند بدون دغدغه به خیابان بیاید و با شنیدن متلکی، بوقی و یا پیشنهادی به خودش و رفتار و ظاهرش شک نکند.
رشد یافتگی و یا به عبارتی توسعه یافتگی رابطه مستقیمی با امنیت شهروندان دارد. امنیتی که بدون احساس ثبات و آرامش روانی شکل نمیگیرد. اما امنيت، نخستين وظيفه دولتها و انتظار نخست شهروندان از دولتهاست که دارای نقش بنيادی و حیاتی هر جامعه است. بدون امنیت، از رفاه و آسایش هم خبری نیست و حتی توسعه اقتصادی در گرو امنیت در جامعه است. آبراهام مزلو روانشناس نيز در سلسله مراتب نيازها نياز به امنيت را پس از نيازهای اوليه ( خوراك، پوشاك، مسكن..) در مرتبه دوم قرار میدهد. به نظر میرسد احساس امنیت از خود امنیت مهمتر به نظر میرسد چنانچه احساس ترس از خود ترس پیامدهای بیشتری بر قربانی دارد.
یکی از رایجترین شیوههای مزاحمت خیابانی متلک پرانی و حتی بوق زدن مقابل پای خانمها در خیابان است. شیوهای که کاملا خشونت روحی و جنسی را در بر میگیرد و نشان دهنده انبوه عقدههای جنسی یک فرد است که به شکل کلمات نامناسب امنیت حضور زنان در فضاهای عمومی و حقوق شهروندی آنها را خدشه میکنند. اما این مزاحمتها به متلک و بوق زدن محدود نمیشود و جامعه شناسان مزاحمتهای خیابانی را بصری، کلامی، تعقیبی و لمسی تقسیم بندی میکنند.
ریحانه ساکن رودسر میگوید: «زل زدن مغازهدار، تعقیب با نگاه که مثل تیغ به بدن انسان وارد میشود، بکار بردن کلماتی درباره اندام زن همیشه آزار دهنده است ولی چند روز پیش یک موتوری پشت سر من راه افتاد. از کلاس زبان میآمدم. تاریک بود و ترسیده بودم. حرفهای زشت جنسی میزد تا آخر از موتور پرید پایین و بدن من را لمس کرد. اولش لال شده بودم ولی تا جیغ زدم فرار کرد. به خانه که رسیدم تمام لباسهایم را ریختم دور و از ترس اینکه پدرم دیگر اجازه ندهد که به کلاس زبان بروم حرفی نزدم ولی واقعا میترسم به کلاس بروم مبادا دوباره تکرار شود. از آن شب حالم خوب نیست. حالت تهوع دارم و از خودم بدم آمده است.
مزاحمت خیابانی شکلی از پرخاشگری است که زنان را دچار استرس و اضطراب میکند و در صورت تکرار میتواند موجب ترسهای مزمن شود. افراد مزاحم با شیوههای مختلف فشارها و عقدههای درونی خود را در جامعه خالی میکنند و وقتی قانون و حمایتهای اجتماعی از زنان در جامعه ضعیف است ، زنان در معرض خشونتهای این افراد قرار میگیرند. زنان و یا گروههای اجتماعی که قدرت دفاعی برای حفاظت از خود ندارند و وقتی مورد خشونت خیابانی قرار میگیرند مقصر شناخته میشوند و ظاهر و پوشش آنها معیار و مجوز این خشونتها معرفی میشود.
در علم جامعه شناسی، مزاحمتهای خیابانی به عنوان یکی از شکلهای ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان معرفی میشود که در عین حال، عرصه عمومی را نیز به محیطی ناامن تبدیل میکند. طبق تعریف گاردنر، جامعه شناس، مزاحمت خیابانی، رفتارهای کلامی و غیرکلامی دارای ماهیت جنسی است که همه انواع توهین، کنایه زدن، فریاد کشیدن، تنه زدن و خیره شدن را در برمیگیرد. نکته مهم در مزاحمتها این است که همواره از سوی مردان در مکانهای عمومی یا نیمه عمومی اعمال میشود و قربانیان آنها همیشه زنان هستند. .
رویا ساکن اندیمشک میگوید: «من در مقابل مزاحمت خیابانی همیشه سکوت میکنم ولی دوستانی دارم که عکسالعملهای مختلفی نشان میدهند. بعضی داد میزنند و حتی یکی از دوستانم یک بار فرد مزاحم را کتک زد ولی تا بهحال ندیدم هیچکدام از آنها شکایت کنند و دلیلش هم ابروداری جلو در و همسایه است. من خودم سکوت میکنم ولی به شدت عصبانی میشوم و عصبانیتم را قورت میدهم. تحقیری که شدم را قورت میدهم و بعدش هم سردرد میگرنیام شروع میشود و دو روز کر و گیج توی اتاق تاریک میافتم. از بیقدرتی و ناتوانی خودم عصبانی میشوم.»
رویا دلیل سکوتش را یک تجربه میداند. او میگوید: «۱۴ ساله بودم که هر روز پسر همسایه دنبالم راه میافتاد. اول پیشنهاد و تعریف و تمجید و بعد هم حرفهای جنسی میزد. من هم به مادرم گفتم و مادرم هم با مادر پسر در میان گذاشت. دعوایی جلو در و همسایه شد که نگو. مادر پسر داد میزد که دخترت را جمع کن، دختر خودت برای پسر من عشوه آمده. از همان روز هر اتفاقی افتاد سکوت کردم. پدرم هم از آنروز خیلی به من سخت میگیرد و دست آخر من شدم چوب دو سر طلا. تصورش را بکنید خطای اون پسر تبدیل به گناهکاری من شد.»
روانشناسان معتقدند دلایل دیگری نیز برای سکوت زنان قربانی وجود دارد که احساس شرم، جلوگیری از جلب توجه دیگران و ترس از سرزنش شدن را شامل میشود. در جوامع پدر سالاری شدت این قضاوت و سرزنش زنان حتی در زمانی که قربانی خشونت خیابانی و خانگی میشوند بیشتر، عریانتر و گزندهتر است و گاهی تمام عمر روی زندگی یک زن تاثیر میگذارد. خشونتی که با سکوت زنان به شکل یک چرخه تکرار میشود و همچنان احساس امنیت را از او سلب کرده و روی پویش و تلاش و حضور اجتماعی او تاثیر میگذارد.
نسبت امنیت و آزادی هم مستقیم است. در جامعهای که زنان احساس امنیت نمیکنند، احساس آزادی هم نمیکنند و فقدان آزادی و امنیت در زندگی روزمره زنان از شاخصههای توسعه یافتگی جوامع محسوب میشود. شاخصههایی که امروز در جامعه ما کاملا نادیده گرفته شده و حاکمان ضرورتی بر وجود آن نمیبیند. به همین دلایل است که میتوان فهمید چرا ارادهای در حکومت برای مقابله با مزاحمتهای خیابانی وجود ندارد.khodnevis.org
ماه رمضان بود و از تشنگی زبانم مثل موکت شده بود. لای چادر و مقنعه احساس خفگی میکردم. نگران بودم که سر وقت به دکتر نرسم. از سر پایینی ولنجک یک تاکسی مدل پایین سر رسید و من را دربست سوار کرد. راننده مردی در آستانه ۶۰ سالگی بود که چشم از آیینه بر نمیداشت و یک سر من را نگاه میکرد. چادرم را بخودم پیچیدم و رویم را سفت و سخت گرفتم. تاکسی جان بالا رفتن از سر بالایی را نداشت. راننده سر حرف را باز کرد و بیمقدمه و بیخجالت حرفهای نامناسبی زد. چند بار گفتم که تاکسی را نگه دارد و او با نیشخندی حرفهایش را تکرار کرد. در تاکسی را باز کردم که بترسد و نگه دارد. روی ترمز زد و با داد گفت: همون لیاقتت این است که سر بالایی را مثل الاغ بکوبی و بالا بروی. از تاکسی پریدم پایین و از ترس کنار پیاده رو ولو شدم. از شلنگ آبی، توی باغچه روبه روی بقالی آب باریکهای روان بود. چادرم را روی سرم پایین کشیدم و مقنعه را برداشتم. شلنگ را روی سرم گرفتم. احساس میکردم همه تنم بخار شده و چیزی از من نمانده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، جاوید سبحانی، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران گفت: «به طور کل تاکنون نیمی از جمعیت دختران تجربه آزار جنسی داشتهاند که در مکانهایی مانند پل هوایی، اتوبوس و به طور کل در فضاهای بیدفاع شهری اغلب توسط یک مرد غریبه صورت گرفته است.» و دست کم ۳۲ درصد دختران راهنمایی و دبیرستانی با تجربه کودکآزاری روبهرو بودهاند .
شاید نتوانیم در ایران زنی را پیدا کنیم که مزاحمت خیابانی را تجربه نکرده باشد. در هر سن و سال و با هر تیپ و قیافه و پوششی. فرقی نمیکند با آرایش باشی یا بیحجاب، جوان باشی یا مسن، چادری باشی یا بیحجاب. آنچه وجود ندارد امنیتی است که یک زن بتواند بدون دغدغه به خیابان بیاید و با شنیدن متلکی، بوقی و یا پیشنهادی به خودش و رفتار و ظاهرش شک نکند.
رشد یافتگی و یا به عبارتی توسعه یافتگی رابطه مستقیمی با امنیت شهروندان دارد. امنیتی که بدون احساس ثبات و آرامش روانی شکل نمیگیرد. اما امنيت، نخستين وظيفه دولتها و انتظار نخست شهروندان از دولتهاست که دارای نقش بنيادی و حیاتی هر جامعه است. بدون امنیت، از رفاه و آسایش هم خبری نیست و حتی توسعه اقتصادی در گرو امنیت در جامعه است. آبراهام مزلو روانشناس نيز در سلسله مراتب نيازها نياز به امنيت را پس از نيازهای اوليه ( خوراك، پوشاك، مسكن..) در مرتبه دوم قرار میدهد. به نظر میرسد احساس امنیت از خود امنیت مهمتر به نظر میرسد چنانچه احساس ترس از خود ترس پیامدهای بیشتری بر قربانی دارد.
یکی از رایجترین شیوههای مزاحمت خیابانی متلک پرانی و حتی بوق زدن مقابل پای خانمها در خیابان است. شیوهای که کاملا خشونت روحی و جنسی را در بر میگیرد و نشان دهنده انبوه عقدههای جنسی یک فرد است که به شکل کلمات نامناسب امنیت حضور زنان در فضاهای عمومی و حقوق شهروندی آنها را خدشه میکنند. اما این مزاحمتها به متلک و بوق زدن محدود نمیشود و جامعه شناسان مزاحمتهای خیابانی را بصری، کلامی، تعقیبی و لمسی تقسیم بندی میکنند.
ریحانه ساکن رودسر میگوید: «زل زدن مغازهدار، تعقیب با نگاه که مثل تیغ به بدن انسان وارد میشود، بکار بردن کلماتی درباره اندام زن همیشه آزار دهنده است ولی چند روز پیش یک موتوری پشت سر من راه افتاد. از کلاس زبان میآمدم. تاریک بود و ترسیده بودم. حرفهای زشت جنسی میزد تا آخر از موتور پرید پایین و بدن من را لمس کرد. اولش لال شده بودم ولی تا جیغ زدم فرار کرد. به خانه که رسیدم تمام لباسهایم را ریختم دور و از ترس اینکه پدرم دیگر اجازه ندهد که به کلاس زبان بروم حرفی نزدم ولی واقعا میترسم به کلاس بروم مبادا دوباره تکرار شود. از آن شب حالم خوب نیست. حالت تهوع دارم و از خودم بدم آمده است.
مزاحمت خیابانی شکلی از پرخاشگری است که زنان را دچار استرس و اضطراب میکند و در صورت تکرار میتواند موجب ترسهای مزمن شود. افراد مزاحم با شیوههای مختلف فشارها و عقدههای درونی خود را در جامعه خالی میکنند و وقتی قانون و حمایتهای اجتماعی از زنان در جامعه ضعیف است ، زنان در معرض خشونتهای این افراد قرار میگیرند. زنان و یا گروههای اجتماعی که قدرت دفاعی برای حفاظت از خود ندارند و وقتی مورد خشونت خیابانی قرار میگیرند مقصر شناخته میشوند و ظاهر و پوشش آنها معیار و مجوز این خشونتها معرفی میشود.
در علم جامعه شناسی، مزاحمتهای خیابانی به عنوان یکی از شکلهای ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان معرفی میشود که در عین حال، عرصه عمومی را نیز به محیطی ناامن تبدیل میکند. طبق تعریف گاردنر، جامعه شناس، مزاحمت خیابانی، رفتارهای کلامی و غیرکلامی دارای ماهیت جنسی است که همه انواع توهین، کنایه زدن، فریاد کشیدن، تنه زدن و خیره شدن را در برمیگیرد. نکته مهم در مزاحمتها این است که همواره از سوی مردان در مکانهای عمومی یا نیمه عمومی اعمال میشود و قربانیان آنها همیشه زنان هستند. .
رویا ساکن اندیمشک میگوید: «من در مقابل مزاحمت خیابانی همیشه سکوت میکنم ولی دوستانی دارم که عکسالعملهای مختلفی نشان میدهند. بعضی داد میزنند و حتی یکی از دوستانم یک بار فرد مزاحم را کتک زد ولی تا بهحال ندیدم هیچکدام از آنها شکایت کنند و دلیلش هم ابروداری جلو در و همسایه است. من خودم سکوت میکنم ولی به شدت عصبانی میشوم و عصبانیتم را قورت میدهم. تحقیری که شدم را قورت میدهم و بعدش هم سردرد میگرنیام شروع میشود و دو روز کر و گیج توی اتاق تاریک میافتم. از بیقدرتی و ناتوانی خودم عصبانی میشوم.»
رویا دلیل سکوتش را یک تجربه میداند. او میگوید: «۱۴ ساله بودم که هر روز پسر همسایه دنبالم راه میافتاد. اول پیشنهاد و تعریف و تمجید و بعد هم حرفهای جنسی میزد. من هم به مادرم گفتم و مادرم هم با مادر پسر در میان گذاشت. دعوایی جلو در و همسایه شد که نگو. مادر پسر داد میزد که دخترت را جمع کن، دختر خودت برای پسر من عشوه آمده. از همان روز هر اتفاقی افتاد سکوت کردم. پدرم هم از آنروز خیلی به من سخت میگیرد و دست آخر من شدم چوب دو سر طلا. تصورش را بکنید خطای اون پسر تبدیل به گناهکاری من شد.»
روانشناسان معتقدند دلایل دیگری نیز برای سکوت زنان قربانی وجود دارد که احساس شرم، جلوگیری از جلب توجه دیگران و ترس از سرزنش شدن را شامل میشود. در جوامع پدر سالاری شدت این قضاوت و سرزنش زنان حتی در زمانی که قربانی خشونت خیابانی و خانگی میشوند بیشتر، عریانتر و گزندهتر است و گاهی تمام عمر روی زندگی یک زن تاثیر میگذارد. خشونتی که با سکوت زنان به شکل یک چرخه تکرار میشود و همچنان احساس امنیت را از او سلب کرده و روی پویش و تلاش و حضور اجتماعی او تاثیر میگذارد.
نسبت امنیت و آزادی هم مستقیم است. در جامعهای که زنان احساس امنیت نمیکنند، احساس آزادی هم نمیکنند و فقدان آزادی و امنیت در زندگی روزمره زنان از شاخصههای توسعه یافتگی جوامع محسوب میشود. شاخصههایی که امروز در جامعه ما کاملا نادیده گرفته شده و حاکمان ضرورتی بر وجود آن نمیبیند. به همین دلایل است که میتوان فهمید چرا ارادهای در حکومت برای مقابله با مزاحمتهای خیابانی وجود ندارد.khodnevis.org

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر