۱۳۹۴ تیر ۲۹, دوشنبه

اگر مجلس خبرگان واقعی و منصف و قوه قضاییه مستقل و عادلی در < رژیم > اسلامی موجود بود، و اگر آزادی مطبوعات و صاحب‌نظران در ایران وجود داشت، آیا در مورد "بصیرت" و "تدبیر" و "مدیریت" نفر اول < رژیم > ، به مواخذه و پرسشگری همت نمی‌گمارد و انتقاد از او را در دستور کار قرار نمی‌داد؟؟.

 پرسش‌های بی‌پاسخ...< رهبر رژیم اسلامی > در بخشی از سخنان خود ـ که به‌شکل معنادار و غریبی، مورد بی‌اعتنایی اغلب رسانه‌ها قرار گرفت و زیر سایه‌ انتقادهای مجدد و تند وی از آمریکا واقع شد ـ اظهار داشته:
"ده سال، دوازده سال کشمکش با< رژیم >  اسلامى، نتیجه‌اش این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ این صنعت را در کشور تحمل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ تحقیقات و توسعه‌ این صنعت را تحمل کنند.
تحقیق و توسعه‌ صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، ولى امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند می‌کنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملت ایران؟...»
سخنان رهبر < رژیم > اسلامی در روز عید فطر اما نه تنها آشکارا تبیین‌گر رضایت وی از توافق بود، بلکه در سطحی فراتر، در مقام تبلیغ یک "پیروزی" بود و می‌کوشید بی‌اعتنا به روند پرهزینه‌ پیشین و آسیب‌های غریبی که متوجه ایران و ایرانیان شده بود، از بار مسئولیتی که متوجه شخص اوست، شانه خالی کند. او به شکلی محسوس تنها شریک پیروزی‌ها و کامیابی‌ها است، و نقشی در ناکامی‌ها و خطا‌ها به‌عهده نمی‌گیرد.
بعید به نظر می‌رسد که< آقای > خامنه‌ای در مقام عالی‌ترین مقام < رژیم >  اسلامی ـ که نقش منحصربه‌فردی در ماجراجویی‌ها و پروژه‌ها و گفت‌وگوهای هسته‌ای داشته است ـ پاسخ‌های قانع‌کننده در برابر پرسش‌های مرتبط با این موضوع داشته باشد؛ برخی از این سئوال‌ها به اجمال چنین‌اند:
اگر آثار بسیار منفی تحریم‌های سنگین نبود و تداوم بقای نظام مبتنی بر درآمد نفت با اختلال و تهدید مواجه نشده بود، مصالحه‌ پرهزینه در دستور کار قرار می‌گرفت؟
اگر اصرار و پیگیری روحانی و رویکرد و توان تخصصی گروه مذاکره‌کننده‌ هسته‌ای ـ به ریاست جواد ظریف ـ نبود، باز هم چنین توافقی متحقق می‌شد؟.
اگر رأی و نظر اکثریت جامعه برای تغییر وضع مستقر ـ به‌خصوص در حوزه‌ مناسبات با غرب و تحریم‌ها ـ نبود، و در انتخابات ۱۳۹۲ متبلور نمی‌شد، مسیر کنونی توسط هسته‌ سخت قدرت طی می‌شد؟
آیا مسئولیت تحریم‌ها و پیامدهای اقتصادی ـ اجتماعی اسف‌بار مترتب بر آن، تنها متوجه دولت ناکارآمد و ماجراجوی احمدی‌نژاد است؟.. آیا گروه احمدی‌نژاد ـ مشایی، بی‌اعتنا به نظر رهبر < رژیم > اسلامی، امکان مانور در مناسبات خارجی و به‌طور مشخص موضوع انرژی هسته‌ای را داشت؟؟.

به چه میزان کارنامه‌ سعید جلیلی نماینده‌ رهبر< رژیم >  در شورای عالی امنیت ملی و دبیر این شورا، و نیز مسئول ارشد مذاکره با غرب در موضوع انرژی اتمی، مستقل از دیدگاه‌های  خامنه‌ای و هسته‌ سخت قدرت قابل ارزیابی است؟
آیا رهبر < رژیم >  اسلامی در مورد دلایل تأخیر افزون بر ده سال در توافق با غرب، و هزینه‌های غیرقابل محاسبه‌ ناشی از آن، پاسخ قانع‌کننده دارد؟

آیا شخص اول < رژیم اسلامی >  در مورد فایده‌های سرمایه‌گذاری هنگفت در حوزه انرژی اتمی (و به‌عنوان تنها یک نمونه، صرف هزینه‌های میلیاردی برای تأسیس و تجهیز پایگاه مخفی فردو در عمق چند ده متری زیر کوه)، آن‌هم با وجود بی‌خبری اکثریت شهروندان از ابعاد این پروژه‌ها و چشم‌انداز سیاست هسته‌ای، و به رغم انتقادهای گوناگون بسیاری از کارشناسان مستقل و ملی، توضیح قابل قبول برای اکثریت جامعه دارد؟
بحران هسته‌ای و تحریم‌ها در دهه‌ گذشته موجب عقب ماندن ایران از استخراج و فروش نفت و گاز از حوزه‌های مشترک نفتی و گازی در خلیج فارس و دریای مازندران شده است.
 برآوردها از درآمد و سودجویی سالیانه حدود ۵۰ میلیارد دلاری عربستان و قطر و امارات و جمهوری آذربایجان از این حوزه‌های مشترک نفت و گاز خبر می‌دهد؛ چه کسی پاسخگوی این خسارت (زیان چند صد میلیارد دلاری در دهه‌ی گذشته) خواهد بود؟
تحریم نفت و گاز ایران و محدودیت‌ها در وصول ارز ناشی از فروش این محصولات، تزریق نشدن به موقع گاز به چاه‌ها و نابودی بخشی از ذخایر کشور، و کاهش صادرات نفت و گاز به حد یک میلیون بشکه، خسارت چند صد میلیارد دلاری به اقتصاد و ملت ایران وارده کرده است. آیا هزینه ـ فایده‌ تعقیب سیاست‌های ماجراجویانه‌ هسته‌ای، ارزش چنین هزینه‌ای را داشته است؟؟.
محمدجواد ظریف از پرداخت ۸ تا ۳۰ درصد پول نفت برای وصول درآمدهای کشور گفته است؛ آیا شخص اول < رژیم > پاسخگوی خسارت غریب مترتب بر این تحمیل در چند سال اخیر خواهد بود؟
بر این فهرست می‌توان به عوارض اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ناشی از قاچاق کالا به کشور، واردات کالاهای چینی، تورم و گرانی فزاینده، رشد باندهای اقتصادی نزدیک به قدرت و سودجویی آنان و دلالان از تحریم‌ها، رکود صنعت و تولید، افزایش بیکاری و شکاف طبقاتی، و فقر فزاینده اشاره کرد.
رهبر < رژیم >  اسلامی اما در قبال این همه، خاموش است. او از پیروزی و اقتدار مبتنی بر ایستادگی مردم ایران می‌گوید، بی‌آنکه برآمده از روندی دموکراتیک بر رأس حکومتی ملی تکیه زده باشد. وی تنها به "دشمن" و عامل خارجی اشاره می‌کند، بی‌آنکه نقش مخرب سیاست‌های اشتباه و برنامه‌های غیرمنطبق با منافع ملی و ماجراجویی‌های حاکمیت را مورد توجه قرار دهد.
 همان‌ جایی که خود ایستاده و نقشی موثر در تکوین و تحققش داشته است. بازوهای تبلیغاتی رهبری و بخش مهمی از حامیان توافق نیز تنها به دولت احمدی‌نژاد ارجاع می‌دهند و از نقش هسته سخت قدرت و شخص رهبری درمی‌گذرند.
اینک، < آقای >  خامنه‌ای از "اقتدار"ی می‌گوید که مبتنی بر "حاکمیت ملی" نیست. اقتداری که او شادمانه توصیف‌اش می‌کند، اقتدار هسته سخت قدرت به پشتوانه‌ خشونت و ارعاب و نیز برآمده از صدها میلیارد دلار خسارت تحمیل شده به ایران است. رأس هرم نظام سیاسی خرسندی اکثریت جامعه از توقف روند زیان‌بار را مصادره به مطلوب می‌کند.
 شادمانی اکثریت جامعه از دور شدن سایه‌ تهدید و جنگ و ناامنی و تحریم را به نفع اقتدارگرایی و سیاست‌های اتمی خود جمع‌بندی می‌کند!. او به ارزیابی منصفانه‌ "داده‌"ها و "ستانده"ها پیرامون برنامه‌های هسته‌ای در دهه‌ اخیر اقدام نمی‌کند، و "هزینه ـ فایده" سیاست‌های اتمی < رژیم >  اسلامی را برای ایران و ایرانیان مورد داوری واقع‌بینانه و مستدل قرار نمی‌دهد.
نفر نخست < رژیم اسلامی >  در حوزه‌ داخلی نیز همچنان دیدگاه‌های پرهزینه‌ خود (به‌ویژه در مقابله با توسعه سیاسی) را ـ بی‌اعتنا به افکار عمومی ـ تعقیب می‌کند، بدون آنکه به مصالحه در داخل مرزها، و پیامدهای بس پرهزینه‌ تداوم اقتدارگرایی بیاندیشد.
اگر مجلس خبرگان واقعی و منصف و قوه قضاییه مستقل و عادلی در < رژیم >  اسلامی موجود بود، و اگر آزادی مطبوعات و صاحب‌نظران در ایران وجود داشت، آیا در مورد "بصیرت" و "تدبیر" و "مدیریت" نفر اول < رژیم > ، به مواخذه و پرسشگری همت نمی‌گمارد و انتقاد از او را در دستور کار قرار نمی‌داد؟؟.
bbc.


هیچ نظری موجود نیست: