۱۳۹۵ خرداد ۱۹, چهارشنبه

چرا کارتر پیام  خمینی را بی‌جواب گذاشت..
در تاریخ انقلاب ایران هفتم بهمن ۱۳۵۷ روزی است مهم. در چنین روزی بود که آیت‌الله خمینی در پیامی محرمانه به دولت آمریکا یک پیشنهاد برد-برد می‌دهد: اگر جیمی کارتر جلو «مداخله» بختیار و ارتش را در امور بگیرد، او هم معترضان را ساکت خواهد کرد.
آیت‌الله خمینی در مرحله اول می‌خواست فرودگاه‌ها باز شود تا از فرانسه به تهران برگردد. او در پیامش (که ابراهیم یزدی آن را برای فرستاده سفارت آمریکا در پاریس نقل می‌کند) برای جلب حمایت واشنگتن استراتژی «هویج و چماق» در پیش می‌گیرد؛ هم وعده دوستی می‌دهد و هم در مورد به خطر افتادن جان شهروندان آمریکایی در ایران هشدار می‌دهد و تلویحا تهدید می‌کند: «فعالیت‌ها و اقدامات بختیار و رهبران فعلی ارتش برای مردم ایران زیان‌بار است اما برای دولت آمریکا زیان بارتر است؛ به خصوص برای آینده آمریکایی‌ها در ایران. این فعالیت‌ها ممکن است باعث شود که دستورات جدیدی در ایران صادر کنم».
«وقتی من دولت موقت را اعلام کنم خواهید دید که ما با آمریکایی‌ها هیچ دشمنی خاصی نداریم و خواهید دید که جمهوری اسلامی که مبتنی بر فلسفه و قوانین اسلامی است چیزی به غیر از (حکومتی) بشردوست نخواهد بود و به آرمان صلح و آرامش تمام بشریت کمک خواهد کرد».
            تصویر بخشی از پیش‌نویس پاسخ دولت آمریکا به پیام هفت بهمن آیت الله خمینی. پاسخی که هرگز فرستاده نشد
پیام رهبر انقلاب به کاخ سفید و از جمله به شخص کارتر می‌رسد. بنا بر یک سند، هارولد براون، وزیر دفاع آمریکا در گزارشی به کارتر درباره پیام آیت‌الله خمینی صحبت می‌کند. براون همچنین تلفنی با ژنرال رابرت هایزر فرستاده نظامی کارتر به ایران، درباره این پیام حرف می‌زند.

هایزر در جواب می‌گوید که مفاد پیام آیت‌الله خمینی با خواسته‌های هوادارانش در داخل مطابقت دارد؛ این که مهدی بازرگان، که از اعضای شورای انقلاب بود، از تیسمار عباس قره‌باغی، فرماندهی ارتش تقاضای ملاقات کرده تا ببیند ارتش واقعاً از بختیار حمایت می‌کند یا نه. بازرگان همچنین می‌خواست درباره بازگشت آیت‌الله خمینی به ایران گفت‌وگو کند.
وزیر دفاع آمریکا همچنین برای ژنرال هایزر -که هر روز با فرماندهان ارتش جلسه داشت- روشن می‌کند که واشنگتن به طور اصولی با بازگشت آیت‌الله خمینی به ایران مخالفتی ندارد. اما می‌گوید که این کار باید آرام و با هماهنگی قبلی انجام شود تا ارتش تحریک نشود و دست به اقدام خشن نزند.
براون تأکید می‌کند: «تصمیم درباره (باز کردن) فرودگاه موضوعی تاکتیکی است که باید به طرف‌های ایرانی واگذار شود».
در میان تمام آن رایزنی‌های پشت‌صحنه، واشنگتن پاسخ پیام آیت‌الله خمینی را آماده کرد، اما هرگز برایش نفرستاد.
'مایلیم به تبادل‌نظر ادامه دهیم'
پیش‌نویس جواب دولت کارتر را در مجموعه اسنادی پیدا کرده‌ام که در سال ۲۰۱۳ میلادی از حالت طبقه‌بندی خارج شده است. سند نشان می‌دهد که مقامات همان روز -هفتم بهمن- پاسخ را آماده می‌کنند ولی اول متن را به تهران می‌فرستند تا ببینند ویلیام سالیوان (سفیر آمریکا در تهران) و شاپور بختیار چه نظری دارند. اینجاست که سالیوان با فرستادن آن مخالفت می‌کند.
درپیش‌نویس پیام به‌صراحت آمده است: «بسته شدن فرودگاه، تصمیم دولت قانونی است و دولت آمریکا در اتخاذ این تصمیم دخالتی ندارد».
بنا بر پیش‌نویس، آمریکا از ادامه درگیری و خونریزی ابراز تأسف می‌کند و می‌گوید: «ما از اینکه می‌شنویم آیت‌الله ترجیح می‌‌دهد مشکلات فعلی به طور مسالمت‌آمیز حل‌وفصل شود خوشحالیم و امیدواریم که او در این زمینه به خویشتن‌داری ادامه دهد. ما همچنین از اینکه از یزدی می‌شنویم خمینی در تهران با عناصر مختلف در تماس است خرسندیم».
واشنگتن همچنین قصد نداشت طرح معرفی دولت موقت رهبر انقلاب را بپذیرد: «با این همه، ما همچنان معتقدیم که تشکیل یک دولت خارج از چارچوب قانون اساسی خطری علیه احیای آرامش و ثبات و استقلال ایران است. به نظر ما، این کار خطر دودستگی در کل جامعه و به ویژه در ارتش را تقویت خواهد کرد. معتقدیم که راه‌حل بحران جاری باید از راه گفت‌وگوی جامع با دولت قانونی و ارتش به دست بیاید».
پیش‌نویس پیام همچنین تهدید تلویحی رهبر انقلاب درباره به خطر انداختن جان هزاران شهروند آمریکا در ایران را بدون جواب نمی‌گذارد: «ما فرض را بر این می‌گذاریم که در پیام آیت‌الله اشاره ضمنی تهدید علیه آمریکایی‌ها نبوده است. چنین تهدیدی در اینجا (واشنگتن) بسیار جدی گرفته خواهد شد»
در آخر سند آمده: «از اینکه آیت‌الله با این روش تماس با ما موافقت کرده خشنود هستیم و مایلیم به تبادل‌نظر ادامه دهیم».
مخالفت سالیوان
اسناد حاکی است که ویلیام سالیوان پیام پیشنهادی را یک روز بعد دریافت می‌کند؛ اما به بختیار نشان نمی‌دهد زیرا می‌خواهد روند تبادل پیام با آیت‌الله خمینی تعلیق شود.
او می‌گوید که بختیار قصد دارد به فرانسه برود و با رهبر انقلاب دیدار کند بنابراین آمریکا نباید به‌هیچ‌وجه کاری کند که گفت‌وگوی آنها مختل شود.
سالیوان می‌افزاید: «ما باید گفت‌وگوبا اردوی خمینی را به حال تعلیق در بیاوریم و تلاش‌های مذاکره را به طور کامل به طرف‌های ایرانی واگذار کنیم».
سفیر آمریکا که در بسیاری از موارد از تهران برای واشنگتن خط‌‌مشی تعیین می‌کرد، در ادامه می‌گوید: «همین طور، به من نباید دستور داده شود که مواضع آمریکا را در این مقطع به بختیار منتقل کنم».
برنامه سفر بختیار به فرانسه خیلی زود منتفی می‌شود زیرا آیت‌الله خمینی اعلام می‌کند که او را فقط در صورت استعفا به حضور می‌پذیرد.
با این حال، سالیوان باز هم تماس با آیت‌الله خمینی را مصلحت نمی‌بیند و می‌گوید که اگر لازم باشد روند گفت‌وگوها از سر گرفته شود، پیش‌نویس پیام را باید اساساً تغییر داد و آن را با توجه به تحولات خشونت‌بار اخیر در تهران و نیز «فشارها در پاریس» دوباره تنظیم کرد؛ «فشارهایی که در عمل خمینی را تشویق کرد فرصت مصالحه را از راه دیدار با بختیار عقیم کند».
آیت‌الله خمینی اما چند روز بعد پیروزمندانه عازم ایران می‌شود؛ در شرایطی که پیشتر از آمریکا پیام دریافت کرده بود که در موضع واشنگتن به سلطنت انعطاف وجود دارد و ارتش هم نجات خود را به حفظ حکومت شاه ترجیح می‌دهد.
دولت کارتر جواب پیام تاریخی آیت‌الله خمینی را نداد. اما در پشت صحنه برای «بازگشت آرام» او به ایران سخت تلاش کرد. از جمله بنا بر یک سند مورخ ۲۲ ژانویه ۱۹۷۹ (دوم بهمن ۱۳۵۷) از طریق ژنرال هایزر به امرای ارتش توصیه کرده بود که «ما معتقدیم بازگشت خمینی به نفس خود نباید به اجرای گزینه کودتا منجر شود».
با افزایش فشارهای داخلی سرانجام بختیار صبح دوشنبه نهم بهمن اعلام کرد که فرودگاه‌ها را باز می‌کند و آیت‌الله خمینی می‌تواند به کشور برگردد.
عصر آن روز سفیر آمریکا در دفتر نخست‌وزیری به دیدار بختیار می‌رود.
بختیار برای مهار آیت‌الله خمینی نقشه تازه‌ای کشیده بود که همان روز به اطلاع کاخ سفید می‌رسد: «خمینی را باید در آخوندها غرق کرد (یعنی باید کاری کرد که دورش را آخوندها بگیرند). شاید این کار او را قدری منطقی کند یا حداقل باعث شود که کمتر در امور سیاسی دخالت کند».
توضیح:
بنا بر اسناد جدید، واشنگتن روز ۳۰ دی ۵۷ شاپور بختیار را از وجود کانال تماس محرمانه با آیت الله خمینی با خبر می کند و با وی در مورد متن پیام‌ بعدی مشورت می کند، پیامی که صبح چهارشنبه ۴ بهمن ۵۷ به فرستاده رهبر انقلاب ابلاغ شد که در آن آمده: "ما فکر می کنیم که با به توجه به شرایط فعلی هنوز وقت آن فرا نرسیده که خمینی در حال حاضر به ایران برگردد."
با این حال، اسناد موجود حکایت از آن دارد که مقامات آمریکایی نخست وزیر وقت ایران را از جزئیات مفاد پیام‌های رد و بدل شده تا روز ۳۰ دی ماه مطلع نکردند، از جمله پیام روز ۲۸ دی به رهبر انقلاب که در سیاست آمریکا «انعطاف» وجود دارد و امرای ارتش هم که «از ناشناخته‌ها هراس دارند» نجات خود را بر دفاع از شاه و سلطنت ترجیح می‌دهند.
.bbc

۳ نظر:

ناشناس گفت...

واقعیات جامعه و اوهام حکومتیان
سپاه 30 هزار نفره
زنان تن فروش در محلات تهران
آنچه می خوانید خلاصه گزارش مشروحی است که خبرگزاری موج، در باره تن فروشی در تهران تهیه و منتشر کرده است. بخش عمده این گزارش گفتگو با یکی از فعالان مرکز توان بخشی است. در این گزارش واقعیاتی وجود دارد که فاصله ای نجومی با تصورات رهبر برای ترویج فرهنگ باصطلاح اسلامی، اوهامی که درباره وضع مملکت می بافد و در دیدارهایش بیان می کند و عربده کشی های امام جمعه هائی نظیر علم الهدا در مشهد دارد. بخوانید:
بیشتر زنان تن فروش بالای ۳۰ سال دارند. در میان آنها افرادی هستند که تنها برای تامین یک وعده غذایی تن فروشی می کنند! برخی برای اینکه پول تعویض مدل ماشین یا خرید مانتو را ندارند تن فروشی می کنند. هستند مردان معتادی که همسرشان را برای تامین مواد دراختیار مردانی می گذارند که آنها را خود انتخاب می کنند. هستند مادرانی که صاحب خانه (پاتوق) هستند و یکی از اتاق ها را شیر کشخانه و اتاق دیگر را در اختیار تن فروشان قرار می دهند! قیمت ها با توجه به نوع افراد، لوکس و ساده متفاوت است، از شبی چند صد هزار تا ۵ هزار تومان! اما میانگین قیمت ۶۰ هزار تومان است. ۶۰ درصد این زنان یا معتاد هستند و یا سابقه اعتیاد دارند.
از میان تن فروش ها هم شاید ۴ نفر سادیسم جنسی داشته باشند، درصد بالایی از آن ها زنانی هستند که همسرشان زندانی است (۳۰ درصد)، ۱۵ درصد از زنان تن فروش هم زندان رفته اند و درصد کمی هم به سراغ افراد معلول می روند.
برخی از دختران نمی دانند تن فروش هستند، این درحالی است که روزانه ممکن است با ۴ مرد در ارتباط باشند. بیشتر آن ها زیر ۳۰ سال دارند و باسواد هستند. ۳۰ درصد زنان تن فروش دیپلم و بالاتر، ۵۰ درصد سیکل و زیر دیپلم و درصد کوچکی از آن ها بی سواد هستند. بخشی از دختران و زنان تن فروش، افراد معتقدی هستند که صیغه می شوند، اما تعریف درستی از این چارچوب عقیدتی هم ندارند و عده نگه نمی دارند. دختران طرد شده از خانواده در قالب خانواده های مذهبی و معتقدی که پس از تن فروشی روی بازگشت به خانه را ندارند. حدود ۲ درصد از تن فروشان دختر و ۳۵ درصد آن ها متاهل هستند؛ بسیاری از این زنان تن فروش از ارتباط های خود باردار می شوند که فرزندان خود را یا می فروشند یا به سازمان های حمایتی می سپارند و یا سقط می کنند. فرزندان بسیاری از آن ها شناسنامه ندارند؛ رها شده و به عنوان واسطه مواد مخدر از آن ها استفاده می کنند.

ناشناس گفت...

2-
بخشی دیگر اززنان تن فروش (حدود یک سوم) در دوران بچگی مورد تجاوز محارم قرار گرفته و از آن ها باردار شده اند.
براساس آمار پرونده های یک مرکز توان بخشی حدود ۱۰ هزار زنان در تهران تن فروشی می کنند.
رئیس این مرکز می گوید: ما تنها می توانیم سرنگ و کاندوم رایگان در اختیار زنان قرار دهیم تا رابطه ایمن تری برقرار کنند، حتی به آن ها می گوییم اگر می خواهی رابطه داشته باشی از میان ۲۰ رابطه ۵ رابطه سالم با پول زیاد انتخاب کن، شاید باورتان نشود اما مردانی هم هستند که به دلیل اینکه خانم هایشان از کاندوم در رابطه جنسی استفاده می کند به سراغ زنان تن فروش می روند.
خانم سلیمی در همین مرکز می گوید:
من می خواهم اجازه دهند درباره مسئله ارتباط جنسی در دبیرستان های پسرانه و دخترانه صحبت کنم، چرا که بیشترین همسان های موفق ما زنان تن فروش را از دوستان دوره مدرسه پیدا می کنند؛ به وضوح مشخص است که این زنان تن فروش در دوران مدرسه، قبل از ازدواج، تن فروشی به معنای رابطه جنسی داشتند؛ شاید ندانید که این ارتباط ها در دوران مدرسه با راننده سرویس مدارس، شوهر همسایه، همکار مادر و یا پدر بوده.
در میان افرادی که به مرکز مراجعه کردند و پرونده نیمه تمام باقی گذاشتند زنانی را می بینید که در ادارات خصوصی کار می کنند (مراتب ترقی این کارمندان با میزان ارتباط جنسی شان رابطه مستقیم دارد) اما مراجعه مستقیم ندارند، گاهی برای مشاوره با مرکز تماس می گیرند، برخی افراد برای کار راه انداختن و عبور از بوروکراسی اداری از زنان تن فروش استفاده می کنند.
ما محل نگهداری برای زنان نداریم و تنها وعده غذایی ظهر (ناهار) و سرنگ و کاندوم رایگان همراه با مشاوره در اختیارشان می گذاریم.
ما باید ارتباط جنسی را تعریف کنیم، به عنوان افراد خانواده چگونه ارتباط را تعریف کردیم؟ زمانی به زیر ابرو برداشتن و سیگار کشیدن و طرز لباس پوشیدن در مدارس گیر می دادیم اما اکنون مسخره است. چقدر باید به حاشیه پرداخت؟ یادم می آید دوران مدرسه خودم را که دو بار یکی به دلیل سر کردن مقنعه چانه دار و بار دیگر به دلیل پوشیدن جوراب سفید از مدرسه بیرونم کردند، بدون آنکه بدانند در راه مدرسه به خانه چه اتفاقاتی برای من می افتد؟ بنابراین باید عمیق تر به موضوع نگاه کرد.
(بخشی از این مصاحبه به دلایلی منتشر نمی شود اما مسئولان می توانند گزارش کامل وضعیت تن فروشی در تهران را با ارتباط با این جمعیت دریافت کنند.)

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.