اگر ترامپ رئیسجمهور شود چه؟
دونالد ترامپ میگوید اگر رئیسجمهور شود، واشنگتن را سروسامان میدهد و مملکت را مثل یک کسبوکار اداره میکند. در واشنگتن، پایتخت آمریکا بحث این است که آیا میتواند وعدهاش را عملی کند یا نه. او واشنگتن را درست می کند یا واشنگتن او را؟.
دونالد ترامپ میگوید اگر رئیسجمهور شود، واشنگتن را سروسامان میدهد و مملکت را مثل یک کسبوکار اداره میکند. در واشنگتن، پایتخت آمریکا بحث این است که آیا میتواند وعدهاش را عملی کند یا نه. او واشنگتن را درست می کند یا واشنگتن او را؟.
شکی نیست که واشنگتننشینها از ترامپ میترسند. منظورم از واشنگتننشینها توده یکشکل و بیشکل قانونگذاران و روزنامهنگاران و وکیلان و امثالهم است. اگر ترامپ رئیسجمهور شود، میآید واشنگتن و همهچیز را خراب میکند.
به قول مارتی کوهن، از مدرسان دانشگاه جیمز مدیسون، "ترامپ میگوید واشنگتن را زیرورو میکند. موضوع این نیست که میتواند یا نه، همین که میگوید یعنی خطر."
و این خطر واشنگتننشینها را ترسانده.
مایکل کزین، نویسنده کتاب "اقوای عوامپسندانه: روایتی از تاریخ آمریکا"، میگوید: "به خاطر ندارم رئیسجمهوری اینقدر نماد تغییر بوده باشد."
به اعتقاد مایکل کزین، شبیهترین نمونه به ترامپ، اندرو جکسون است که از ۱۸۲۹ تا ۱۸۳۷ رئیسجمهور آمریکا بود. آنطور که کزین میگوید، هواداران جکسن "تودههای آشوبگر" بودند که "بیش از حد مشروب میخوردند" - حتی بعد از انتخابات جشنی راه انداختند و هرچه ظرف و ظروف بود "شکستند".
حالا واشنگتننشینها نگرانند پیروزی ترامپ هم به چنین صحنههایی - یا حتی بدتر از این - بیانجامد. به قول دیوید کارول، از مدرسان دانشگاه مریلند، "وحشت برشان داشته."
دو سه ماه پیش که وضع ترامپ در نظرسنجیها خوب شده بود، واقعا نگران بودند. یک نظرسنجی ایپسوس/رویترز در ماه اوت میگفت ترامپ سه درصد بیشتر با هیلاری کلینتون فاصله ندارد.
از آن زمان تا کنون البته وضع فرق کرده. کلینتون هفتههاست در نظرسنجیها با فاصله پیشتاز است. با این حال از چند روز پیش که اف.بی.آی پرونده ایمیلهای هیلاری کلینتون را دوباره گشود، واشنگتننشینها هم دوباره نگران پیروزی ترامپ شدند.
ترامپ حدود یک ماه پیش در یک تجمع انتخاباتی در فلوریدا گفت: "آنها که اهرمهای قدرت را در واشنگتن در دست دارند، و منافع خاص در سراسر جهان، کمپین ما چنان موجودیت اینها را به خطر انداخته که شبیه آن را ندیدهاند."
تصور اینکه ترامپ رئیسجمهور شود، حاضران در آن تجمع - و میلیونها آمریکایی دیگر دور از واشنگتن - را به شوق آورده.
استیون مور، از مشاوران ارشد اقتصادی ترامپ، معتقد است رياستجمهوری او فصلی تازه (در سیاست آمریکا) خواهد بود.
او میگوید "ترامپ اهل کسبوکار است. مثل مدیرعامل آمریکا و دولت فدرال عمل خواهد کرد. بلد است چطور هزینهها را پایین بیاورد و سود ببرد. دولت آمریکا یک فعالیت اقتصادی ۴۰۰۰ میلیارد دلاری است. کسی که بداند چطور فعالیتی عظیم را اداره کند، حقیقتا سرمایهای است."
دونالد ترامپ از بسیاری جهات با نامزدهای ریاستجمهوری فرق دارد. اما حتی او هم به شکلی در قالب تاریخی نامزد بیرون از سیستم میگنجد. این قالب را در دورههای مختلف انتخابات آمریکا میتوان دید: از جیمی کارتر دموکرات که سال ۱۹۷۶ انتخابات را برد، تا راس پرو که تاجر و بازرگان بود و سال ۱۹۹۲ به عنوان نامزد مستقل شرکت کرد و باخت.
حتی باراک اوباما - که سناتور بود و از واشنگتننشینان - با همین رویکرد وارد میدان شد.
الیزابت تایس-مورس، از مدرسان دانشگاه نبراسکا، میگوید: "در اروپا سیستم فرق میکند. این نوع از ناکارآمدی وجود ندارد. بنابراین از این سرخوردگی حقیقی که آمریکاییها دچارش شدهاند، خبری نیست.
نظرسنجیها نشان میدهد مردم آمریکا اعتقادی به نهادهای سیاسی ندارند. کمپینی که به نظر بیرون ساختار اصلی سیاست باشد، میتواند از این حس منفی مردم به واشنگتن بهره ببرد. در نگاه مردم، این شهر منجلاب دولت فدرال است، نماد بروکراسی، بطالت و بیکفایتی است.
نامزدهایی که روبروی این ساختار میایستند و از تغییر سخن میگویند، اغلب محبوب میشوند. به قول الیزابت تایس-مورس، "ترامپ مشکلات واشنگتن را عیان کرد. باور مردم این است که به دولت نمیشود اعتماد کرد."
عجیب نیست که واشنگتننشینها نگرانند. هرکس نگران یک چیز است.
میشل اوباما، بانوی اول آمریکا، نگران باغچه و گل و گیاه خانه موقتش است. چندی پیش به گروهی از مهمانان کاخ سفید گفت: "بسیار خوشنودم که این باغچه کوچک سبز خواهد ماند."
همه میدانند که ترامپ گیاه و سبزیجات دوست ندارد. بسیاری نگرانند که باغ کاخ سفید را به حال خود رها کند - یا حتی از بین ببرد.
سرنوشت گوانتانامو هم ممکن است عوض شود. یک-سوم زندانیها اجازه خروج گرفتهاند. اما ترامپ میگوید این زندان را با "بروبچههای خلاف" پرمیکند.
مهمتر از همه اینها، اگر ترامپ رئیسجمهور شود، رمز شلیک تسلیحات هستهای آمریکا را خواهد دانست. کم نیستند کسانی که از تصور این تصویر آشفته میشوند، به ویژه که او گاه گسترش تسلیحات هستهای را جایز میداند (مثلا گفته بد نیست کره جنوبی در مورد داشتن سلاح هستهای تجدیدنظر کند).
ترامپ در کمپین تبلیغاتیاش ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، را تحسین کرده. به قول پیتر ونر، از مشاوران ارشد جورج دبلیو بوش، "ممکن است در سیاست خارجی یا در عرصه نظامی فاجعه به بار بیاید."
گوردون گری، مدیر سیاستهای مالی یک مؤسسه تحقیقاتی راست-میانه که وعدههای اقتصادی ترامپ را بررسی کرده، میگوید: "خوب نیست، اصلا خوب نیست. ممکن است به رکود دچار شویم."
فعالان محیط زیست هم نگرانند. معتقدند ترامپ پیمان پاریس را رد میکند. میگویند در دوران ریاستجمهوریاش زمین گرمتر خواهد شد.
دستاندرکاران سیاست خارجی هم نگرانند. بهعنوان نمونه، ترامپ گفته اگر سر کار بیاید، توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ را پاره میکند.
اما کارشناسان و محققان معتقدند کار سیاستمدارانی مثل ترامپ آسان نیست.
وقتی جورج دبیلو بوش رئیسجمهور شد، معاونش دیک چنی بود و وزیر دفاعش دونالد رامسفلد، که هر دو سالها تجربه دولتی داشتند و به زیروبم قدرت وارد بودند. اما - به قول مایکل کزین - کسی که مدام علیه حزب خودش حرف زده، دستش بسته است: "چه کار میکند؟ سارا پیلین را میگذارد وزیر کشور؟"
کزین معتقد است "ساختار قدرت (اینجور) آدمها را سر عقل میآورد."
یا آنطور که مارتی کوهن میگوید، "خیلیها وقتی میروند واشنگتن عوض میشوند. و واشنگتن همان که هست میماند."
به باور او تغییر حقیقی با اصلاح ساختاری - مثلا در هزینه تبلیغات و محدودیت دورهها - ممکن میشود. اما او هم مثل بسیاری از آنها که واشنگتن را میشناسند، معتقد است از واشنگتننشینان تغییری برنمیآید.
میگوید: "چرا باید نظامی را که برایت خوب است اصلاح کنی؟ آنها که باید این تصمیمها را بگیرند همانهایی هستند که از این وضع سود میبرند."
به نظر میرسد هفته آینده نام هرکس از صندوقهای رأی بیرون بیاید، واشنگتننشینان واشنگتننشین خواهند ماند.
به قول مارتی کوهن، از مدرسان دانشگاه جیمز مدیسون، "ترامپ میگوید واشنگتن را زیرورو میکند. موضوع این نیست که میتواند یا نه، همین که میگوید یعنی خطر."
و این خطر واشنگتننشینها را ترسانده.
مایکل کزین، نویسنده کتاب "اقوای عوامپسندانه: روایتی از تاریخ آمریکا"، میگوید: "به خاطر ندارم رئیسجمهوری اینقدر نماد تغییر بوده باشد."
به اعتقاد مایکل کزین، شبیهترین نمونه به ترامپ، اندرو جکسون است که از ۱۸۲۹ تا ۱۸۳۷ رئیسجمهور آمریکا بود. آنطور که کزین میگوید، هواداران جکسن "تودههای آشوبگر" بودند که "بیش از حد مشروب میخوردند" - حتی بعد از انتخابات جشنی راه انداختند و هرچه ظرف و ظروف بود "شکستند".
حالا واشنگتننشینها نگرانند پیروزی ترامپ هم به چنین صحنههایی - یا حتی بدتر از این - بیانجامد. به قول دیوید کارول، از مدرسان دانشگاه مریلند، "وحشت برشان داشته."
دو سه ماه پیش که وضع ترامپ در نظرسنجیها خوب شده بود، واقعا نگران بودند. یک نظرسنجی ایپسوس/رویترز در ماه اوت میگفت ترامپ سه درصد بیشتر با هیلاری کلینتون فاصله ندارد.
از آن زمان تا کنون البته وضع فرق کرده. کلینتون هفتههاست در نظرسنجیها با فاصله پیشتاز است. با این حال از چند روز پیش که اف.بی.آی پرونده ایمیلهای هیلاری کلینتون را دوباره گشود، واشنگتننشینها هم دوباره نگران پیروزی ترامپ شدند.
ترامپ حدود یک ماه پیش در یک تجمع انتخاباتی در فلوریدا گفت: "آنها که اهرمهای قدرت را در واشنگتن در دست دارند، و منافع خاص در سراسر جهان، کمپین ما چنان موجودیت اینها را به خطر انداخته که شبیه آن را ندیدهاند."
تصور اینکه ترامپ رئیسجمهور شود، حاضران در آن تجمع - و میلیونها آمریکایی دیگر دور از واشنگتن - را به شوق آورده.
استیون مور، از مشاوران ارشد اقتصادی ترامپ، معتقد است رياستجمهوری او فصلی تازه (در سیاست آمریکا) خواهد بود.
او میگوید "ترامپ اهل کسبوکار است. مثل مدیرعامل آمریکا و دولت فدرال عمل خواهد کرد. بلد است چطور هزینهها را پایین بیاورد و سود ببرد. دولت آمریکا یک فعالیت اقتصادی ۴۰۰۰ میلیارد دلاری است. کسی که بداند چطور فعالیتی عظیم را اداره کند، حقیقتا سرمایهای است."
دونالد ترامپ از بسیاری جهات با نامزدهای ریاستجمهوری فرق دارد. اما حتی او هم به شکلی در قالب تاریخی نامزد بیرون از سیستم میگنجد. این قالب را در دورههای مختلف انتخابات آمریکا میتوان دید: از جیمی کارتر دموکرات که سال ۱۹۷۶ انتخابات را برد، تا راس پرو که تاجر و بازرگان بود و سال ۱۹۹۲ به عنوان نامزد مستقل شرکت کرد و باخت.
حتی باراک اوباما - که سناتور بود و از واشنگتننشینان - با همین رویکرد وارد میدان شد.
الیزابت تایس-مورس، از مدرسان دانشگاه نبراسکا، میگوید: "در اروپا سیستم فرق میکند. این نوع از ناکارآمدی وجود ندارد. بنابراین از این سرخوردگی حقیقی که آمریکاییها دچارش شدهاند، خبری نیست.
نظرسنجیها نشان میدهد مردم آمریکا اعتقادی به نهادهای سیاسی ندارند. کمپینی که به نظر بیرون ساختار اصلی سیاست باشد، میتواند از این حس منفی مردم به واشنگتن بهره ببرد. در نگاه مردم، این شهر منجلاب دولت فدرال است، نماد بروکراسی، بطالت و بیکفایتی است.
نامزدهایی که روبروی این ساختار میایستند و از تغییر سخن میگویند، اغلب محبوب میشوند. به قول الیزابت تایس-مورس، "ترامپ مشکلات واشنگتن را عیان کرد. باور مردم این است که به دولت نمیشود اعتماد کرد."
عجیب نیست که واشنگتننشینها نگرانند. هرکس نگران یک چیز است.
میشل اوباما، بانوی اول آمریکا، نگران باغچه و گل و گیاه خانه موقتش است. چندی پیش به گروهی از مهمانان کاخ سفید گفت: "بسیار خوشنودم که این باغچه کوچک سبز خواهد ماند."
همه میدانند که ترامپ گیاه و سبزیجات دوست ندارد. بسیاری نگرانند که باغ کاخ سفید را به حال خود رها کند - یا حتی از بین ببرد.
سرنوشت گوانتانامو هم ممکن است عوض شود. یک-سوم زندانیها اجازه خروج گرفتهاند. اما ترامپ میگوید این زندان را با "بروبچههای خلاف" پرمیکند.
مهمتر از همه اینها، اگر ترامپ رئیسجمهور شود، رمز شلیک تسلیحات هستهای آمریکا را خواهد دانست. کم نیستند کسانی که از تصور این تصویر آشفته میشوند، به ویژه که او گاه گسترش تسلیحات هستهای را جایز میداند (مثلا گفته بد نیست کره جنوبی در مورد داشتن سلاح هستهای تجدیدنظر کند).
ترامپ در کمپین تبلیغاتیاش ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، را تحسین کرده. به قول پیتر ونر، از مشاوران ارشد جورج دبلیو بوش، "ممکن است در سیاست خارجی یا در عرصه نظامی فاجعه به بار بیاید."
گوردون گری، مدیر سیاستهای مالی یک مؤسسه تحقیقاتی راست-میانه که وعدههای اقتصادی ترامپ را بررسی کرده، میگوید: "خوب نیست، اصلا خوب نیست. ممکن است به رکود دچار شویم."
فعالان محیط زیست هم نگرانند. معتقدند ترامپ پیمان پاریس را رد میکند. میگویند در دوران ریاستجمهوریاش زمین گرمتر خواهد شد.
دستاندرکاران سیاست خارجی هم نگرانند. بهعنوان نمونه، ترامپ گفته اگر سر کار بیاید، توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ را پاره میکند.
اما کارشناسان و محققان معتقدند کار سیاستمدارانی مثل ترامپ آسان نیست.
وقتی جورج دبیلو بوش رئیسجمهور شد، معاونش دیک چنی بود و وزیر دفاعش دونالد رامسفلد، که هر دو سالها تجربه دولتی داشتند و به زیروبم قدرت وارد بودند. اما - به قول مایکل کزین - کسی که مدام علیه حزب خودش حرف زده، دستش بسته است: "چه کار میکند؟ سارا پیلین را میگذارد وزیر کشور؟"
کزین معتقد است "ساختار قدرت (اینجور) آدمها را سر عقل میآورد."
یا آنطور که مارتی کوهن میگوید، "خیلیها وقتی میروند واشنگتن عوض میشوند. و واشنگتن همان که هست میماند."
به باور او تغییر حقیقی با اصلاح ساختاری - مثلا در هزینه تبلیغات و محدودیت دورهها - ممکن میشود. اما او هم مثل بسیاری از آنها که واشنگتن را میشناسند، معتقد است از واشنگتننشینان تغییری برنمیآید.
میگوید: "چرا باید نظامی را که برایت خوب است اصلاح کنی؟ آنها که باید این تصمیمها را بگیرند همانهایی هستند که از این وضع سود میبرند."
به نظر میرسد هفته آینده نام هرکس از صندوقهای رأی بیرون بیاید، واشنگتننشینان واشنگتننشین خواهند ماند.
* خبرنگار کاخ سفید، بیبیسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر