روستایی در ایران که دهیار آن زن، و نام کوچه های آن نیز زنانه است
میلک (Milak) یکی از روستاهای الموت غربی در رشته کوه البرز در شمال شهرستان قزوین بهشمار میرود. در این روستا اولین چیزی که نظرتان را جلب میکند نام کوچههاست.گلبوته، گلجهان، گل مستان، بنفشه و... که نامهای زنانه دیگری روی کوچههای این روستا گذاشته شده است
میلک قزوین روستایی که در آن کوچهها به نام زنان است
میلک (Milak) یکی از روستاهای الموت غربی در رشته کوه البرز در شمال شهرستان قزوین بهشمار میرود. رودبار شهرستان و رودبار الموت، منطقه کوهستانی و تاریخی معروف رودبار الموت (قزوین) را تشکیل میدهند که طی سالهای گذشته به دو بخش تقسیم شدند. مردم روستای میلک تات هستند و به زبان تاتی تکلم میکنند.
تاتهای ایران از اقوام ایرانیتبار هستند و به شکل پراکنده و نقطهای در شمال ایران (از آذربایجان تا شمال خراسان) زندگی میکنند. بیشتر جمعیت تاتهای ایران در استانهای مرکزی، قزوین، تهران، اردبیل، گیلان، زنجان و خراسان شمالی یعنی شهرستانهای دماوند، زرندیه، تاکستان و بوئینزهرا و الموت، اشتهارد و طالقان، شاهرود خلخال، رودبار، طارم، جاجرم و اسفراین و شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دیده میشوند.
نمایی از روستای میلک
آب و هوای روستای میلک سرد و خشک است و رودخانه پیلارود از جنوب غربی و دره ویداربن در شمال غربی و درههای اسکولسر در شمال شرقی این روستا قرار دارند. پیلارود واژهای تاتی و به معنای رود بزرگ است.
بافت خانهها و معماری بناهای روستای میلک
قلعه تاریخی «اسکولسر» (اُسکُول = غار ؛ سر=بالا) نیز در شمال شرقی آبادی از قلعههای ناشناخته یاران حسن صباح بهشمار میرود که از آثار تاریخی این منطقه به شمار میآید. امامزاده اسماعیل در این روستا قرار دارد که گنبد سفید آن در تمامی منطقه شهره عام و خاص است. متأسفانه این بنا سال ۱۳۷۵ به دلایل نامعلومی مورد مرمت قرار گرفت و ساختمان کنونی آن فاقد جذابیت تاریخی پیشین است.
امامزاده پیش از مرمت
دهیار میلک یک زن است
فرحناز حسینپور دهیار این روستای کوهستانی و یکی از نمادهای تغییر باورهای قدیمی نسبت به زنان است. او میگوید در محیط کوچک روستا پذیرفته شدن سختتر است و او برای جلب اعتماد مردم میلک شبانه روز تلاش کرده تا تواناییهایش را ثابت کند. حسینپور یک بانوی میلکی است. ۴۰ ساله است و دیپلم انسانی دارد. قبلتر از دهیاری به خیاطی مشغول بوده و حالا با اینکه از روستا مهاجرت کرده، ولی دغدغه مشکلات میلک لحظهای او را رها نکرده و حالا در کنار دهیاری روستا گاهی خیاطی هم میکند. ایشان در جشنواره فرهنگ و هنر روستا عنوان برترین دهیار را کسب کرده است،
نمایی از روستای میلک در پاییز
او میگوید: مسیرهای منتهی به روستا مسیرهای کوهستانی است و طبعاً رفت و آمد با خطراتی همراه است. یکی از دغدغههایم قبل از اینکه دهیار روستا شوم، کم کردن خطرات این جاده بود. از اولین خدماتی که برای روستا انجام دادم گذاشتن گاردریل برای جاده روستا بود. وقتی خوشحالی و برق رضایت را در چشمان مردم روستا دیدم فهمیدم توانستهام اعتمادشان را جلب کنم.
پیرزنان روستای میلک … کوچهها در این روستا به نام همین زنان است
فرحناز حسین پور ادامه میدهد: حالا حدود یک سال است که دهیار میلک هستم و تمام فکر و ذهنم درگیر روستاست. شاید بتوانم بگویم که روزی نیست که من به میلک و مشکلاتش فکر نکنم و درصدد رفع این مشکلات و برآورده کردن آرزوها و توقعات مردم میلک نباشم. از همان روزی که دهیاری را پذیرفتم زنان روستا همراه و همدلم بودند و شاید بیشتر از خودم برای این انتصاب خوشحال بودند. بعدتر مردهای روستا هم پذیرفتند که یک زن هم میتواند دوشادوش مردان کار کند و از پس انجام کارهای سخت بربیاید.
ساختارشکنی دهیار زن ؛ کوچههای این روستا به نام زنان قدیمی روستاست
او درباره یکی از مهمترین ویژگیهای این روستا که همان نام زنانه گذاشتن بر کوی و برزنهایش است به ایران بانو میگوید: یکی از کارهایی که برای روستا انجام دادم این بود که برای نامگذاری معابر روستا از اسامی خاص استفاده کردم. خیلیها گفتند اسم گلها را روی کوچهها بگذاریم، اما من مخالفت کردم. پیشنهاد دادم اسم زنان قدیمی روستا را روی کوچهها بگذاریم، هرچند بسیاری از این زنان سالیان سال است که از دنیا رفتهاند، اما من دوست داشتم با این کار نام و خاطرهشان در ذهنها باقی بماند. مثلاً اسم یکی از کوچهها را بهنام خانم گل جهان گذاشتیم. گل جهان یکی از زنان قدیمی روستا بود که در آن زمان برای بافت نمد و گلیم از طرحهای ذهنی زیبایی استفاده میکرد.
اسم زنان قدیمی روستای میلک، روی کوچهها
حسین پور ادامه میدهد: در بسیاری از معابر شهری و روستایی دیدهایم که به غیر از نام گلها، بیشتر نامگذاری کوچهها نام مردهاست. همیشه برایم سؤال بود مگر چه میشود برای نامگذاری معابر یا کوچهها از نام بانوان هم استفاده کنند؟ این شد که با خودم حتی در مقیاس کوچک نوآوری در نامگذاری کوچهها انجام دهم.
نوروزخوانی خاص میلکیها
میلک هم مانند بسیاری از روستاهای کشور دارای آداب و رسوم مختلف و متفاوتی است. حسین پور در این زمینه میگوید: یکی از رسوم روستای ما که کمکم رو به فراموشی گذاشته است، مراسم نوروزخوانی است. این مراسم به بهارخوانی هم مشهور است که در گذشتههای بسیار دور در ایران رواج داشته و مردم میلک هر سال بهار این رسم را انجام میدادند. سال پیش به پیشنهاد شورا قرار شد این رسم را بعد از چندین سال دوباره در روستا اجرا کنیم. قدیمیترها بسیار از پیشنهادم خوشحال شدند و جوانترها خیلی خوب از این رسم استقبال کردند.
فندق و زغال اخته از محصولات کشاوری میلک
او ادامه میدهد: این رسم خیلی وقت بود که فراموش شده بود، مثلاً خود من تا به حال حتی تجربه یک بار دیدن نوروزخوانی را هم نداشتم. برای این جشن رسم بوده که مردم لباس محلی میپوشیدند، خیلیها لبایس محلی نو نداشتند، یوسف علیخانی یکی از اعضای شورای میلک (نویسنده و مدیر نشر آموت) پارچههای محلی به سلیقه خودشان برای مردم روستا خریدند، آنهایی که چرخ داشتند با چرخ و خیلیها با دست شروع به آماده کردن لباسها برای روز جشن شدند. همین کار شور عجیبی در روستا برپا کرد و من عمیقاً خوشحال بودم که توانستم این رسم را در روستا ابقا کنم.
دهیار روستای میلک با بیان اینکه نوروز سال پیش لباسهای محلیمان را بر تن کردیم و ترانههای بهاری قدیمی خواندیم و خانه به خانه به دید و بازدید عید رفتیم میگوید: امسال با نزدیک شدن به ایام نوروز خیلیها از من سؤال کردند که امسال هم مانند سال پیش مراسم نوروزخوانی خواهیم داشت یا نه؟! همین سؤالهای پیدرپی این بذر امید را در دلم کاشته که پیر و جوان روستا از برگزاری مراسم سال پیش خوشحال شدهاند و دوست دارند این جشن هر سال برگزار شود.
قلعه تاریخی «اسکولسر»
تصویر بالا قلعه تاریخی «اسکولسر» (اُسکُول = غار ؛ سر=بالا) نیز در شمال شرقی آبادی از قلعههای ناشناخته یاران حسن صباح بهشمار میرود که از آثار تاریخی این منطقه به شمار میآید.
_________________________________________________
تاتهای ایران از اقوام ایرانیتبار هستند که آریایی تبارند و به شکل پراکنده و نقطهای در شمال ایران (از آذربایجان تا شمال خراسان) زندگی میکنند. بیشتر جمعیت تاتهای ایران در نیمهٔ جنوبی استان قزوین یعنی شهرستانهای تاکستان و بوئینزهرا زندگی میکنند.
مردم تات ایران شیعه هستند و به زبان تاتی ایران که در گروه زبانهای ایرانی شمال غربی قرار میگیرد سخن میگویند. این زبان به زبان تالشی نزدیک است.. ولی زبان تاتهای قفقاز، فارسی قفقازی از زبانهای ایرانی جنوب غربی است، یعنی این قوم از لحاظ زبانی و قومی با تاتهای ایران متفاوتند.
تاتهای ساکن قفقاز بنابر عقیدهای رایج خود را از اعقاب ایرانیهایی میشمارند که در عصر ساسانیان به مرزهای شمالی ایران فرستاده شدهبودند.[1]
تاتهای ایران، بیشترشان در شهرستانهای تاکستان و بوئینزهرا و طارم زندگی میکنند و این منطقه، بزرگترین منطقهٔ تاتنشین ایران است. بقیه نیز در استانهای خراسان شمالی،سمنان، زنجان، البرز، آذربایجان شرقی، اردبیل (بخش شاهرود)،برغان.چندار. طالقان و مرکزی (منطقه وفس) به سر میبرند. عدهٔ زیادی از تاتهای ایران نیز به تهران (به ویژه جنوب غرب شهر) مهاجرت کردهاند.
میلک (Milak) یکی از روستاهای الموت غربی در رشته کوه البرز در شمال شهرستان قزوین بهشمار میرود. در این روستا اولین چیزی که نظرتان را جلب میکند نام کوچههاست.گلبوته، گلجهان، گل مستان، بنفشه و... که نامهای زنانه دیگری روی کوچههای این روستا گذاشته شده است
میلک قزوین روستایی که در آن کوچهها به نام زنان است
میلک (Milak) یکی از روستاهای الموت غربی در رشته کوه البرز در شمال شهرستان قزوین بهشمار میرود. رودبار شهرستان و رودبار الموت، منطقه کوهستانی و تاریخی معروف رودبار الموت (قزوین) را تشکیل میدهند که طی سالهای گذشته به دو بخش تقسیم شدند. مردم روستای میلک تات هستند و به زبان تاتی تکلم میکنند.
تاتهای ایران از اقوام ایرانیتبار هستند و به شکل پراکنده و نقطهای در شمال ایران (از آذربایجان تا شمال خراسان) زندگی میکنند. بیشتر جمعیت تاتهای ایران در استانهای مرکزی، قزوین، تهران، اردبیل، گیلان، زنجان و خراسان شمالی یعنی شهرستانهای دماوند، زرندیه، تاکستان و بوئینزهرا و الموت، اشتهارد و طالقان، شاهرود خلخال، رودبار، طارم، جاجرم و اسفراین و شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دیده میشوند.
نمایی از روستای میلک
آب و هوای روستای میلک سرد و خشک است و رودخانه پیلارود از جنوب غربی و دره ویداربن در شمال غربی و درههای اسکولسر در شمال شرقی این روستا قرار دارند. پیلارود واژهای تاتی و به معنای رود بزرگ است.
بافت خانهها و معماری بناهای روستای میلک
قلعه تاریخی «اسکولسر» (اُسکُول = غار ؛ سر=بالا) نیز در شمال شرقی آبادی از قلعههای ناشناخته یاران حسن صباح بهشمار میرود که از آثار تاریخی این منطقه به شمار میآید. امامزاده اسماعیل در این روستا قرار دارد که گنبد سفید آن در تمامی منطقه شهره عام و خاص است. متأسفانه این بنا سال ۱۳۷۵ به دلایل نامعلومی مورد مرمت قرار گرفت و ساختمان کنونی آن فاقد جذابیت تاریخی پیشین است.
امامزاده پیش از مرمت
دهیار میلک یک زن است
فرحناز حسینپور دهیار این روستای کوهستانی و یکی از نمادهای تغییر باورهای قدیمی نسبت به زنان است. او میگوید در محیط کوچک روستا پذیرفته شدن سختتر است و او برای جلب اعتماد مردم میلک شبانه روز تلاش کرده تا تواناییهایش را ثابت کند. حسینپور یک بانوی میلکی است. ۴۰ ساله است و دیپلم انسانی دارد. قبلتر از دهیاری به خیاطی مشغول بوده و حالا با اینکه از روستا مهاجرت کرده، ولی دغدغه مشکلات میلک لحظهای او را رها نکرده و حالا در کنار دهیاری روستا گاهی خیاطی هم میکند. ایشان در جشنواره فرهنگ و هنر روستا عنوان برترین دهیار را کسب کرده است،
نمایی از روستای میلک در پاییز
او میگوید: مسیرهای منتهی به روستا مسیرهای کوهستانی است و طبعاً رفت و آمد با خطراتی همراه است. یکی از دغدغههایم قبل از اینکه دهیار روستا شوم، کم کردن خطرات این جاده بود. از اولین خدماتی که برای روستا انجام دادم گذاشتن گاردریل برای جاده روستا بود. وقتی خوشحالی و برق رضایت را در چشمان مردم روستا دیدم فهمیدم توانستهام اعتمادشان را جلب کنم.
پیرزنان روستای میلک … کوچهها در این روستا به نام همین زنان است
فرحناز حسین پور ادامه میدهد: حالا حدود یک سال است که دهیار میلک هستم و تمام فکر و ذهنم درگیر روستاست. شاید بتوانم بگویم که روزی نیست که من به میلک و مشکلاتش فکر نکنم و درصدد رفع این مشکلات و برآورده کردن آرزوها و توقعات مردم میلک نباشم. از همان روزی که دهیاری را پذیرفتم زنان روستا همراه و همدلم بودند و شاید بیشتر از خودم برای این انتصاب خوشحال بودند. بعدتر مردهای روستا هم پذیرفتند که یک زن هم میتواند دوشادوش مردان کار کند و از پس انجام کارهای سخت بربیاید.
ساختارشکنی دهیار زن ؛ کوچههای این روستا به نام زنان قدیمی روستاست
او درباره یکی از مهمترین ویژگیهای این روستا که همان نام زنانه گذاشتن بر کوی و برزنهایش است به ایران بانو میگوید: یکی از کارهایی که برای روستا انجام دادم این بود که برای نامگذاری معابر روستا از اسامی خاص استفاده کردم. خیلیها گفتند اسم گلها را روی کوچهها بگذاریم، اما من مخالفت کردم. پیشنهاد دادم اسم زنان قدیمی روستا را روی کوچهها بگذاریم، هرچند بسیاری از این زنان سالیان سال است که از دنیا رفتهاند، اما من دوست داشتم با این کار نام و خاطرهشان در ذهنها باقی بماند. مثلاً اسم یکی از کوچهها را بهنام خانم گل جهان گذاشتیم. گل جهان یکی از زنان قدیمی روستا بود که در آن زمان برای بافت نمد و گلیم از طرحهای ذهنی زیبایی استفاده میکرد.
اسم زنان قدیمی روستای میلک، روی کوچهها
حسین پور ادامه میدهد: در بسیاری از معابر شهری و روستایی دیدهایم که به غیر از نام گلها، بیشتر نامگذاری کوچهها نام مردهاست. همیشه برایم سؤال بود مگر چه میشود برای نامگذاری معابر یا کوچهها از نام بانوان هم استفاده کنند؟ این شد که با خودم حتی در مقیاس کوچک نوآوری در نامگذاری کوچهها انجام دهم.
نوروزخوانی خاص میلکیها
میلک هم مانند بسیاری از روستاهای کشور دارای آداب و رسوم مختلف و متفاوتی است. حسین پور در این زمینه میگوید: یکی از رسوم روستای ما که کمکم رو به فراموشی گذاشته است، مراسم نوروزخوانی است. این مراسم به بهارخوانی هم مشهور است که در گذشتههای بسیار دور در ایران رواج داشته و مردم میلک هر سال بهار این رسم را انجام میدادند. سال پیش به پیشنهاد شورا قرار شد این رسم را بعد از چندین سال دوباره در روستا اجرا کنیم. قدیمیترها بسیار از پیشنهادم خوشحال شدند و جوانترها خیلی خوب از این رسم استقبال کردند.
فندق و زغال اخته از محصولات کشاوری میلک
او ادامه میدهد: این رسم خیلی وقت بود که فراموش شده بود، مثلاً خود من تا به حال حتی تجربه یک بار دیدن نوروزخوانی را هم نداشتم. برای این جشن رسم بوده که مردم لباس محلی میپوشیدند، خیلیها لبایس محلی نو نداشتند، یوسف علیخانی یکی از اعضای شورای میلک (نویسنده و مدیر نشر آموت) پارچههای محلی به سلیقه خودشان برای مردم روستا خریدند، آنهایی که چرخ داشتند با چرخ و خیلیها با دست شروع به آماده کردن لباسها برای روز جشن شدند. همین کار شور عجیبی در روستا برپا کرد و من عمیقاً خوشحال بودم که توانستم این رسم را در روستا ابقا کنم.
دهیار روستای میلک با بیان اینکه نوروز سال پیش لباسهای محلیمان را بر تن کردیم و ترانههای بهاری قدیمی خواندیم و خانه به خانه به دید و بازدید عید رفتیم میگوید: امسال با نزدیک شدن به ایام نوروز خیلیها از من سؤال کردند که امسال هم مانند سال پیش مراسم نوروزخوانی خواهیم داشت یا نه؟! همین سؤالهای پیدرپی این بذر امید را در دلم کاشته که پیر و جوان روستا از برگزاری مراسم سال پیش خوشحال شدهاند و دوست دارند این جشن هر سال برگزار شود.
قلعه تاریخی «اسکولسر»
تصویر بالا قلعه تاریخی «اسکولسر» (اُسکُول = غار ؛ سر=بالا) نیز در شمال شرقی آبادی از قلعههای ناشناخته یاران حسن صباح بهشمار میرود که از آثار تاریخی این منطقه به شمار میآید.
_________________________________________________
تاتهای ایران از اقوام ایرانیتبار هستند که آریایی تبارند و به شکل پراکنده و نقطهای در شمال ایران (از آذربایجان تا شمال خراسان) زندگی میکنند. بیشتر جمعیت تاتهای ایران در نیمهٔ جنوبی استان قزوین یعنی شهرستانهای تاکستان و بوئینزهرا زندگی میکنند.
مردم تات ایران شیعه هستند و به زبان تاتی ایران که در گروه زبانهای ایرانی شمال غربی قرار میگیرد سخن میگویند. این زبان به زبان تالشی نزدیک است.. ولی زبان تاتهای قفقاز، فارسی قفقازی از زبانهای ایرانی جنوب غربی است، یعنی این قوم از لحاظ زبانی و قومی با تاتهای ایران متفاوتند.
تاتهای ساکن قفقاز بنابر عقیدهای رایج خود را از اعقاب ایرانیهایی میشمارند که در عصر ساسانیان به مرزهای شمالی ایران فرستاده شدهبودند.[1]
تاتهای ایران، بیشترشان در شهرستانهای تاکستان و بوئینزهرا و طارم زندگی میکنند و این منطقه، بزرگترین منطقهٔ تاتنشین ایران است. بقیه نیز در استانهای خراسان شمالی،سمنان، زنجان، البرز، آذربایجان شرقی، اردبیل (بخش شاهرود)،برغان.چندار. طالقان و مرکزی (منطقه وفس) به سر میبرند. عدهٔ زیادی از تاتهای ایران نیز به تهران (به ویژه جنوب غرب شهر) مهاجرت کردهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر