< رژیم > اسلامی بعد از توافق هستهای فرو پاشید ولی نمیخواهد امتداد آن را در داخل باور کند.
بخشی از مصاحبه کیهان لندن با "محمد نوریزاد " . "
...... اما شعار رهبر< رژیم > این است که دشمن به سرکردگی آمریکا، ولی در عمل هرچه نیروی منتقد داخلی است را سرکوب میکند. یعنی شعار یک چیز است و عمل چیز دیگری. به نظر شما واقعا اگر رهبر < رژیم > اسلامی به «دشمن» باور دارد آن را خارجی میداند یا داخلی؟.
– من موضوعی را ناگزیرم به آن اشاره کنم. من مرده شما زنده، در هر مسئولیتی وقتی آخوندی بر آن اشراف داشته باشد آن مسئولیت به گند کشیده میشود.
مگر در حوزه تخصصی دانش! آخوندی مثل احکام که حالا بلد است آن هم در ذاتش جز افسردگی و مفسده چیزی نیست. اما اجازه بدهید این را بگویم که به شکلی تاریخی آخوندهای ما همیشه محتاج یک دشمن بودند. باور کنید وقتی در دوره قاجار ماجرای بهائیت برآمد آخوندهای شیعه ما یک نفسی به راحت کشیدند برای اینکه یک مدت زیادی بود که اینها دشمن نداشتند و چقدر در این ۱۵۰ سال که از ظهور بهائیت گذشته است آخوندهای ما با لذت سوژه داشتند و سخن گفتند.
این نیاز تاریخی آخوندهای ماست که همیشه خودشان را با دشمن اثبات میکنند. اگر یک آخوندی را همین طور رها کنید شاید چیزی برای گفتن نداشته باشد، مثل این میماند که شما آخوندها را دور هم جمع کنید، مثلا به همین رهبر < رژیم > بگویید آقا شما سخنرانی کنید بدون اینکه به دشمن و نفوذی بپردازید، بدون اینکه به آمریکا بپردازید بدون اینکه میکُشیم و شلیک میکنیم و اینها را با خاک یکسان میکنیم. آقا دو کلمه حرف بزن ببینیم ماجرا چه هست. شما چرا باید آدم متفاوتی باشی؟ حرف بزنید ببینیم متفاوت بودنتان نسبت به یک مهندس، پزشک یا دانشجو کجاست. چه چیزی در وجود شما هست که شما را متفاوت کرده؟ دانش خودتان را برای ما آشکار کنید؛ .
بعد شما نگاه کنید که دائم آمریکا آمریکا میکنند، آمریکا یک قدرقدرتی است، خودش را فریب میدهد و بعد مثلا مخاطبین جاهل خودش را این گونه فریب میدهد که وقتی من در برابر آمریکا میایستم و میگویم نه، این قدر و قیمت من را بالا میبرد.
واقعیت این است که بخش وسیعی از مردمان ما در یک بخشهایی از روستاها و شهرهای دور، ۴۰ سال با امروز تهران فاصله دارند بعضیهاشون ۸۰ سال فاصله دارند.
یعنی شما یک جمعیتی را میبینید که اصلا مقولهای به نام حقوق مدنی برایش مطرح نیست و ۴۰ سال میگذرد تا به نقطهای برسد که تازه برایش مطرح شود. ولی به همان آدم وقتی میگویی آمریکا، کیف میکند و احساس میکند که آمریکا یک هیولایی است و کسی که رو در رو و رخ به رخ این هیولا میایستد حتما یک چیز کمر بستهای است و حتما وجناتی دارد!.
اگر هرکجا دیدید هر آخوندی حرف از دشمن میزند این را به نیاز تاریخی او ارجاع بدهید، به بیسوادی او و تهیدستی او که هیچ حرفی برای گفتن ندارد و برای اثبات خودش حتما دست به دامن دشمن میشود.
این را هم بگویم که آخوندهای ما در کل آدمهای بیسواد و نابخردی در اداره کشور هستند، راز اینکه این کشور در وجوه مختلف به گند کشیده شده و پر از مفسده و اختلاس و آدمکشی است همه بلااستثنا به خاطر پخمگی آخوندهای حاکم و نابخردیشان است که به راحتی آلت دست واقع میشوند.
خودشان چون آدمهای هوسبازی هستند و مطامع دنیویشان بسیار بسیار لجام گسیخته است به راحتی فریب میخورند و آلت دست دیگران میشوند و بهترین سوژه برای جاسوسی هم روس و اسرائیل هستند.!!.
بخشی از مصاحبه کیهان لندن با "محمد نوریزاد " . "
...... اما شعار رهبر< رژیم > این است که دشمن به سرکردگی آمریکا، ولی در عمل هرچه نیروی منتقد داخلی است را سرکوب میکند. یعنی شعار یک چیز است و عمل چیز دیگری. به نظر شما واقعا اگر رهبر < رژیم > اسلامی به «دشمن» باور دارد آن را خارجی میداند یا داخلی؟.
– من موضوعی را ناگزیرم به آن اشاره کنم. من مرده شما زنده، در هر مسئولیتی وقتی آخوندی بر آن اشراف داشته باشد آن مسئولیت به گند کشیده میشود.
مگر در حوزه تخصصی دانش! آخوندی مثل احکام که حالا بلد است آن هم در ذاتش جز افسردگی و مفسده چیزی نیست. اما اجازه بدهید این را بگویم که به شکلی تاریخی آخوندهای ما همیشه محتاج یک دشمن بودند. باور کنید وقتی در دوره قاجار ماجرای بهائیت برآمد آخوندهای شیعه ما یک نفسی به راحت کشیدند برای اینکه یک مدت زیادی بود که اینها دشمن نداشتند و چقدر در این ۱۵۰ سال که از ظهور بهائیت گذشته است آخوندهای ما با لذت سوژه داشتند و سخن گفتند.
این نیاز تاریخی آخوندهای ماست که همیشه خودشان را با دشمن اثبات میکنند. اگر یک آخوندی را همین طور رها کنید شاید چیزی برای گفتن نداشته باشد، مثل این میماند که شما آخوندها را دور هم جمع کنید، مثلا به همین رهبر < رژیم > بگویید آقا شما سخنرانی کنید بدون اینکه به دشمن و نفوذی بپردازید، بدون اینکه به آمریکا بپردازید بدون اینکه میکُشیم و شلیک میکنیم و اینها را با خاک یکسان میکنیم. آقا دو کلمه حرف بزن ببینیم ماجرا چه هست. شما چرا باید آدم متفاوتی باشی؟ حرف بزنید ببینیم متفاوت بودنتان نسبت به یک مهندس، پزشک یا دانشجو کجاست. چه چیزی در وجود شما هست که شما را متفاوت کرده؟ دانش خودتان را برای ما آشکار کنید؛ .
بعد شما نگاه کنید که دائم آمریکا آمریکا میکنند، آمریکا یک قدرقدرتی است، خودش را فریب میدهد و بعد مثلا مخاطبین جاهل خودش را این گونه فریب میدهد که وقتی من در برابر آمریکا میایستم و میگویم نه، این قدر و قیمت من را بالا میبرد.
واقعیت این است که بخش وسیعی از مردمان ما در یک بخشهایی از روستاها و شهرهای دور، ۴۰ سال با امروز تهران فاصله دارند بعضیهاشون ۸۰ سال فاصله دارند.
یعنی شما یک جمعیتی را میبینید که اصلا مقولهای به نام حقوق مدنی برایش مطرح نیست و ۴۰ سال میگذرد تا به نقطهای برسد که تازه برایش مطرح شود. ولی به همان آدم وقتی میگویی آمریکا، کیف میکند و احساس میکند که آمریکا یک هیولایی است و کسی که رو در رو و رخ به رخ این هیولا میایستد حتما یک چیز کمر بستهای است و حتما وجناتی دارد!.
اگر هرکجا دیدید هر آخوندی حرف از دشمن میزند این را به نیاز تاریخی او ارجاع بدهید، به بیسوادی او و تهیدستی او که هیچ حرفی برای گفتن ندارد و برای اثبات خودش حتما دست به دامن دشمن میشود.
این را هم بگویم که آخوندهای ما در کل آدمهای بیسواد و نابخردی در اداره کشور هستند، راز اینکه این کشور در وجوه مختلف به گند کشیده شده و پر از مفسده و اختلاس و آدمکشی است همه بلااستثنا به خاطر پخمگی آخوندهای حاکم و نابخردیشان است که به راحتی آلت دست واقع میشوند.
خودشان چون آدمهای هوسبازی هستند و مطامع دنیویشان بسیار بسیار لجام گسیخته است به راحتی فریب میخورند و آلت دست دیگران میشوند و بهترین سوژه برای جاسوسی هم روس و اسرائیل هستند.!!.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر