۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

محمد نوری زاد منتقد ملا های حاکم در ایران است. او آنطور که خودش گفته سالها با این جماعت همکار بوده است. آدمی که در برابر واقعیت ها " متحول " میشود - به نظر من قابل احترام هست . نوشته ی کوتاهی از او را که درباره جنگ ایران و عراق نوشته است - دراینجا میخوانید

درراه نودشه
اینجا یک زمانی منطقه ی جنگی بود. کمی آنسوتر، نقطه ی صفرمرزی است. نودشه را پیشتردیده بودم. سالها پیش. با جمعی ازنویسندگان جنگ. درآن زمان، نگاه من خام بود. کلیشه ای بود. به همه چیزازنگاه جنگ وحماسه و امتِ درصحنه وامتِ شهید پرور واینجورشعارهای مفت نگاه می کردم. ما مردمی را به دلِ خسارتی جبران ناپذیرهُل داده بودیم و اسمش را حماسه وسلحشوری واین جورخزعبلاتِ پوک نهاده بودیم.
جنگی بی دلیل را برسرمردمِ خود آوارکرده بودیم وانتظارداشتیم همه ی پدیده های هستی برای ما کف وسوت بزنند. سرمایه های ناب انسانی وطبیعی وپولی خود را تباه کردیم وهیچ به این فکرنکردیم که می شود به معادلات فهیمانه وجهانی فروشد وجلوی خسارت های بی دلیل وخانه خراب کن را گرفت واجازه نداد نسلی ونسلهایی به روزسیاه بنشینند.

ای خدا، ما چه کردیم با این مردم! شعاردادیم اگراین جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم. برای چه؟ وبرای بدست آوردنِ چه؟ عزت؟ سربلندی؟ استقلال؟ عجبا که ما چه شعارخواربودیم آن روزها. بی آنکه بدانیم این جنگِ بی دلیل را برای بلعیدن همه ی ذخایرما آذین بسته اند. آقا ما تباه کردیم نسلی را. ونسلهایی را. ما را بازی دادند. وما چه کودکانه بازی خوردیم. عجب هیاهویی درانداخته بودیم با کاروان شهدایی که به شهرها و روستاها می فرستادیم. شهید وشهید وشهید. آهای ای کهکشان عقل، کجایند عزیزان ما؟ کجایند نازنینانی که بی دلیل پرپرشدند؟ کجایند آن دلها و روح های پاک؟ کجایند گلهایی که عطرشان مستمان می کرد؟
هیچ آیا این سرزمین فلک زده را بزرگتری نبود؟ که تلاش کند آن جنگ لعنتی یک روز- آری یک روز- زودترتمام شود ونازنینان ما کمتربه خاک افتند؟ خدایا من وامثال من به تبعیت ازبزرگانی که هیچ ازکشورداری نمی دانستند، برطبل جنگی بی سرانجام کوفتیم وهیچ نیزبه این نیندیشیدیم که چیزی به اسم عقل، دمِ دست ماست. وبد نمی شود اگرکه یک سرکی بدو بزنیم. عقلی که می گفت: شتاب کنید برای صلح. شتاب کنید برای نجات چیزی به اسم جانِ انسانها. شتاب کنید برای فردایی که با شتاب جایش را به امروزمی دهد. شتاب کنید برای لمس عاطفه. شتاب کنید برای سرکشیِ آه هایی که مادرانه به تاریخ می پیوندند.



هیچ نظری موجود نیست: