از درگیریهای کلامی تا امریکا ستیزی و فریبکاری.
بگو مگوهای درون حکومت آیت الله ها، ظاهرا بجاهای باریک کشانده شده است، چنانکه خشم حضرت ولایت، رهبر مقدس!! نظام را بر انگیخته و سبب گردیده است که زبان به تهدید و تهمت برگشاید، چنانکه از چشم کسی پوشیده نمانده است.
بگو مگوهای درون حکومت آیت الله ها، ظاهرا بجاهای باریک کشانده شده است، چنانکه خشم حضرت ولایت، رهبر مقدس!! نظام را بر انگیخته و سبب گردیده است که زبان به تهدید و تهمت برگشاید، چنانکه از چشم کسی پوشیده نمانده است.
ولی فقیه، خداوندگار ، سال نو را درجوار امام هشتم با کلام و سخنی آغاز نمود تلخ و سراسر ستیز و لبریز از کین خواهی. هدف یورش های کلامی وی، رئیس جمهور!، حسن روحانی بود که خود را پیروز مذاکرات هسته ای خوانده بود و برجام را فرجام آن. در ضمن پا را از گلیم خو کمی درازتر و برجام ۲ را نیز برای حل مشکلات درونی و با ابزار تعامل و نرمخویی، پیشنهاد کرده بود، پیشنهادی سخت بو دار.
بسیاری برجام، بویژه چیزی بنام برجام ۲ را علت اصلی خشم و برانگیختگی خداوندگار ! ارزیابی میکردند و میکنند، چنانکه گویی که حضرت ولایت! از خوار داشت خدمتگزاران خود هرگز واهمه ای از خویش بروز داده است و یا پرخاش و تهدید در کلام ولایت پدیده ای ست نو ظهور. همین بس که بخاطر بیاوریم که < او >، حتی از ذلیل نمودن پادوی ویژه خود، رئیس جمهور!! سابق، احمد محمودی نژاد!، برغم ستایش ساده زیستی و نزدیکی بینش خود با وی، از هیچ دریغ نداشت. وقتی احمدی نژاد بر اساس اقتدار قانونی خود وزیر اطلاعات را عزل نمود، حضرت ولایت وزیر عزل شده را به مسند وزارت باز گرداند. احمدی نژاد از شرمندگی، یازده روز کنج عزلت برگزید و در کنار پای امام عج دعا خوانی نمود. وقتی پس از یازده روز بر مسند ریاست باز نشست، سپاس ولایت گفت و بامر ریاست پرداخت.
این اولین باری نبود که حضرت ولایت تو دهنی به پادوی خود میزد و احمدی نژاد نیز اولین رئیس جمهوری!! نبود و نیست که از ولی فقیه تو دهنی دریافت میکرد،
بسیاری برجام، بویژه چیزی بنام برجام ۲ را علت اصلی خشم و برانگیختگی خداوندگار ! ارزیابی میکردند و میکنند، چنانکه گویی که حضرت ولایت! از خوار داشت خدمتگزاران خود هرگز واهمه ای از خویش بروز داده است و یا پرخاش و تهدید در کلام ولایت پدیده ای ست نو ظهور. همین بس که بخاطر بیاوریم که < او >، حتی از ذلیل نمودن پادوی ویژه خود، رئیس جمهور!! سابق، احمد محمودی نژاد!، برغم ستایش ساده زیستی و نزدیکی بینش خود با وی، از هیچ دریغ نداشت. وقتی احمدی نژاد بر اساس اقتدار قانونی خود وزیر اطلاعات را عزل نمود، حضرت ولایت وزیر عزل شده را به مسند وزارت باز گرداند. احمدی نژاد از شرمندگی، یازده روز کنج عزلت برگزید و در کنار پای امام عج دعا خوانی نمود. وقتی پس از یازده روز بر مسند ریاست باز نشست، سپاس ولایت گفت و بامر ریاست پرداخت.
این اولین باری نبود که حضرت ولایت تو دهنی به پادوی خود میزد و احمدی نژاد نیز اولین رئیس جمهوری!! نبود و نیست که از ولی فقیه تو دهنی دریافت میکرد،
بیچاره حجت الاسلام محمد خاتمی، رئیس جمهور اصلاح طلب، معمار گفتمان تمدنها، هشت سال تمام تو دهنی های بسیاری از حضرت ولایت دریافت نمود و هنوزهم، حال که سالهاست مسند ریاست را ترک کرده است بیش از همیشه تو دهنی دریافت میکند چنانکه هم اکنون تصویر و صدای وی برتابیده نمیشود. جای یاد آوریست که سنت تو دهنی زدن میراث امام شجاع و سلحشور، خمینی ست که به ولی فقیه! دوم رسیده است. خداوندگار خود زمانی دریافت کننده تو دهنی از امام بوده است.
واقعیت، اما، آن است که تا کنون حضرت ولی فقیه نتوانسته است تو دهنی حواله رئیس جمهور! “اعتدال ” و “امید” کند بر عکس خداوندگار باید مواظب باشد که یکی از رئیس جمهور دریافت نکند. طرفین نیز چندان رغبتی به کمرنگ کردن این بگو مگوها نشان نمیدهند. چرا که در گیریهایی در باره مفاهیم “علوم” انسانی، جایگاه زنان در جامعه و اخیرا یادگیری زبان انگیسی، باید درگیریهای “مفید ” تلقی شوند !! از نوع درگیریها کلامی که در حوزه های علمیه ممارست میشد. در واقع یکی از ویژگیهای حوزه های علمیه تا قبل از ۱۳۵۷ چند صدایی و تعدد مراکز اقتدار دینی در آن بود.
چه ضرر و زیانی حاصل میشود اگر ولایت و ریاست منتقد یکدیگر شوند. نه تنها زیانی در بر ندارد بلکه راه گریز از مسئولیت را بر روی یکدیگر میگشایند. خامنه ای هنوز از موضع روضه خان ها به نقد قدرت و مصائب و نا بسابانیهای کشور میپردازد نه بعنوان یک رهبر سیاسی. روضه خوان را نه خود و نه کسی دیگر مسئول وضع موجود میداند.
واقعیت، اما، آن است که تا کنون حضرت ولی فقیه نتوانسته است تو دهنی حواله رئیس جمهور! “اعتدال ” و “امید” کند بر عکس خداوندگار باید مواظب باشد که یکی از رئیس جمهور دریافت نکند. طرفین نیز چندان رغبتی به کمرنگ کردن این بگو مگوها نشان نمیدهند. چرا که در گیریهایی در باره مفاهیم “علوم” انسانی، جایگاه زنان در جامعه و اخیرا یادگیری زبان انگیسی، باید درگیریهای “مفید ” تلقی شوند !! از نوع درگیریها کلامی که در حوزه های علمیه ممارست میشد. در واقع یکی از ویژگیهای حوزه های علمیه تا قبل از ۱۳۵۷ چند صدایی و تعدد مراکز اقتدار دینی در آن بود.
چه ضرر و زیانی حاصل میشود اگر ولایت و ریاست منتقد یکدیگر شوند. نه تنها زیانی در بر ندارد بلکه راه گریز از مسئولیت را بر روی یکدیگر میگشایند. خامنه ای هنوز از موضع روضه خان ها به نقد قدرت و مصائب و نا بسابانیهای کشور میپردازد نه بعنوان یک رهبر سیاسی. روضه خوان را نه خود و نه کسی دیگر مسئول وضع موجود میداند.
مرتضی کاضمیان در مقاله اخیر خود «رهبر نظام یا رهبر اپوزیسیون،» نشان میدهد که “شخص نخست نظام،” پر قدرترین فردی که بر راس جامعه قرار دارد که محرمانه ترین دانستنیها و اطلاعات و اخبار باو ختم میشود و خود منشا تمام آنها ست، بر حال نزار اقتصاد کشور مرثیه میخواند و از مصرف میلیاردی لوازم آرایش، اقتصاد قاچاق، ورود اتومبیلهای اشرافی گرانقیمت و از فسادی که در جامعه رواج یافته است شکوه نموده گویی که خود در تمامی این دوران تنها به روضه خوانی اشتغال داشته است. کاظمیان میگوید که:
خامنهای بدون آن که دایرهٔ وسیع اختیارات و وظایف خود را بپذیرد، از بسیاری نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی انتقاد کرد، و از یاد برد که افزون بر ربع قرن است که او در رأس هرم نظام سیاسی قرار دارد (دگر باوران ۱۲ اردیبهشت).
واقعیت آنست که مسئولیت گریزی یکی از ویژگیهای نظام ! مقدس!! اسلامی است. چرا که مسئولیت در برابر الله، خدای یکتا و یگانه، هر مسئولیتی را از شانه فرمانروا بر میدارد و بر شانه های لرزان فرمانبران مینهند!!. حضرت ولایت خود را فرمانراوی نهایی مظهر تقدس و اراده الله می بیند. اگر الله را میتوان مسئول طوفان ها و زلزله های ویران کننده دانست، میتوان فرمانراوایی که مظهر الله است نیزمسئول نظام شناخت. نسبت مسنولیت بولایت عین کفر است. چون برملاکردن فریبکاری ست، فریبی که در نهاد فقاهت نهفته است.
اگرچه این درگیریهای کلامی را نباید مقدمه ای بر گسیختن شیرازه رژیم بر شمرد، اما، این بدان معنا نیست که تضاد ساختاری ولایت و ریاست، در حکومت اسلامی، ناپدید میشود. تنش بین ولایت و ریاست در واقع بازتابنده تنش بین اراده و اقتدار خدایی ست که مظهر آن ولی فقیه ست و اراده و اقتداری که بازتابنده اراده مردم است که در ریاست جمهوری جلوه می یابد. اگر تا کنون رئیس جمهوری با تکیه بر اقتدار مردم، اقتدار ولی فقیه را بچالش نکشیده است، باین معنا نخواهد بود که در آینده چنین نشود. بگذریم که بعد از خداوندگاز خامنه ای، پایان ولایت نیز آغاز میگردد.
اگر برای چنین نگرشی بآینده هیچ دلیل وجود نداشته باشد، همین بس که به ستیز و خصومت نظام ولایت با زمان، اشاره کنیم که از طول عمر نظام ولایت بشدت میکاهد . حضرت ولایت اگر زمانی در تب غنی سازی هسته ای میسوخت، نه از سر علم خواهی و آینده نگری و ملت پرستی بود بلکه از رویای نهادینه ساختن اخلاق، ارزشها و باورهای اسلامی، بر میخاست، از ارزشهای پسرونده و ضد زمان . که در گذشته زیستن را به از زندگی در کفر و ماده پرستی. ولی فقیه فکر میکرد که اگر برمردم سخت بگذرد، اگر با محنت و تنگدستی روبرو شوند، از رخوت- مانده از استعمار- بیرون آیند اقتصادی را بوجود آورند که بلحاظ پیشرفتها و جهش های علمی پوزه آمریکا را بزمین میمالد. این است که با چه شور وشوقی باستقبال تحریمات رفت و همچنانکه حسین باستانی تحلیلگر بی بی سی بدان اشاره میکند از آمریکا بخاطر تنگتر کردن حلقه تحریمات “تشکر” میکند، که این بیشتر به خیانت بملت شباهت دارد تا خدمت؟
باستانی دگردیسی رهبر معظم انقلاب را از “انکار” تاثیر تحریمات تا “اعتراف” به تاثیر آنها در اظهار نظر های خداوندگار خامنه ای مستند ساخته است، البته بدون آنکه بچرایی این دگردیسی بپردازد. چه هم اکنون بیش از همیشه روشن شده است که جنجال هسته ای برنامه ای بوده است در خدمت شعله ور ساختن آمریکا ستیزی که در پس آن نهادینه ساختن “فرهنگسازی ” اسلامی، نهادینه سازی ارزشها و باورهای اسلام، از جمله پوشش اسلامی، امتناع از مصرف و زیاده خواهی، تحمل گرسنگی و ساده زیستی و ژنده پوشی. همچنانکه کشتی هشت سال جنگ پوچ و بیهوده به گل نشست، هم اکنون بار دیگر کشتی غنی سازی هسته ای است که بگل نشسته است، برنامه ای خسارت بار که اقتصاد و فرهنگ کشور را بویرانی کشانده و سبب اصلی زوال رفتار و گفتمان اجتماعی گردیده است.
این بدان معناست که بگو مگوها، تودهنی زدنها و تو دهنی دریافت کردنها و ستیز و خصومت بین جناح ها و رقابت بر سر قدرت و ثروت، یکی از خصائص حکومت اسلامی ست. در گیریهای درون قدرت تاکنون نه تنها ثبات نظام را بخطر نیانداخته است بلکه بجرات میتوان گفت نقش مثبتی را در تحکیم ثبات نظام ایفا کرده است. بازی دین و قدرت، کمتر از بازیهای دیگر هیجان بر انگیز نیست. یعنی که مثل همه بازی ها، حمله دارد و دفاع، بازنده ای و برنده ای، تفریح ساز است و سرگرم کننده و ضرورتا تماشاگران را به فراموشی وانفعال میکشاند که همه ی شواهد حاکی از آن است که کشانده است
البته همین بس که ولی فقیه، مظهر تقدس و طهارت اسلامی، ندایی دهد و ناله ای بر آورد، آنگاه بیا و ببین که لشگر تف لیسان ولایت، بویژه در عرصه مطبوعات و رسانه ها و نیز نیروهای نظامی و امنیتی، زبان همچون شمشیر انتقام برکشیده و بمانند داعشی ها بر گلوی حسن روحانی، رئیس جمهور مینهند. بعضا بر آن باورند که تنش بین ولایت و ریاست چنان تشدید شده است که نه تنها رسیدن روحانی بدور دوم ریاست جمهوریرا مورد تردید قرار میدهند بلکه بر آنند که روحانی ابتدا بمنظور انجام وظیفه ای مشخص برگزیده شده است که پایان دادن به تحریمات بوده است و با برجام، رسالت روحانی نیز بسر آمده است. حال آنکه ولی فقیه به وجود ریاست جمهوری پیوسته نیازمند بوده و هست. چرا که ریاست را میتواند سپر بلا نماید. در پس او پنهان شود و با خوار داشت او، بر جلال و شکوه خود بیافزاید.
شاید بواسطه مفید بودن این درگیری های کلامی برای بقای نظام است که بنظر میرسد طرفین از همگانی کردن نقطه نظرهای خود چندان ناخشنود نیستند. چه باک اگر جامعه بین “خودی ها” دو قطبی شود و با هم به رقابتها صلح آمیز بپردازند. همچنانکه ضد برجامیان هنوز در رویای باز گشت بدوران تحریمات و “شکوفایی” اقتصاد مقاومتی بسر میبرند. آنها برجامی را مورد حمله قرار میدهند که ولی نعمت آنان، مورد تایید و تصدیق قرار داده است، واقعیتی که ضد برجامیان برهبری رئیس تف لیسان ولایت، حسین شریعتمداری از آن آگاهند، اما چون بنام رئیس جمهور و وزیر امورجارجه اش سکه خورده است، بهانه خوبی بوده است که بتوانند مکنونات ضمیر رهبر معظم را مبنی بر ناخشنودی از برجام بمنصه ظهور برسانند. بعبارت دیگر، حمله مداوم به برجام و آنرا مایه شرم خواندن و نیز تهدید و تحریک امریکا و خوار داشت نیروهای نظامی آن بوسیله فرماندهان سپاه پاسداران را باید برپا کردن گرد و غبار خواند تا چشم، چشم را نبیند، از جمله نقش اساسی ای که ولی فقیه در انعقاد برجام بازی کرده است همچنان در پرده ابهام بماند، چنانکه گویی حسن روحانی و جواد ظریف حضرت ولایت را فریفته اند وگرنه برجامی نبود. ضمن اینکه این رجز خوانیها طراحی شده است برای بوجود آوردن نا امنی تا مردم قدر امنیت را بفهمند. بنابر شواهد موجود بگو مگوها و کشمکشهای جناحی ادامه خواهد یافت و حسن روحانی بدور دوم ریاست جمهوری نیز خواهد رسید.
خامنهای بدون آن که دایرهٔ وسیع اختیارات و وظایف خود را بپذیرد، از بسیاری نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی انتقاد کرد، و از یاد برد که افزون بر ربع قرن است که او در رأس هرم نظام سیاسی قرار دارد (دگر باوران ۱۲ اردیبهشت).
واقعیت آنست که مسئولیت گریزی یکی از ویژگیهای نظام ! مقدس!! اسلامی است. چرا که مسئولیت در برابر الله، خدای یکتا و یگانه، هر مسئولیتی را از شانه فرمانروا بر میدارد و بر شانه های لرزان فرمانبران مینهند!!. حضرت ولایت خود را فرمانراوی نهایی مظهر تقدس و اراده الله می بیند. اگر الله را میتوان مسئول طوفان ها و زلزله های ویران کننده دانست، میتوان فرمانراوایی که مظهر الله است نیزمسئول نظام شناخت. نسبت مسنولیت بولایت عین کفر است. چون برملاکردن فریبکاری ست، فریبی که در نهاد فقاهت نهفته است.
اگرچه این درگیریهای کلامی را نباید مقدمه ای بر گسیختن شیرازه رژیم بر شمرد، اما، این بدان معنا نیست که تضاد ساختاری ولایت و ریاست، در حکومت اسلامی، ناپدید میشود. تنش بین ولایت و ریاست در واقع بازتابنده تنش بین اراده و اقتدار خدایی ست که مظهر آن ولی فقیه ست و اراده و اقتداری که بازتابنده اراده مردم است که در ریاست جمهوری جلوه می یابد. اگر تا کنون رئیس جمهوری با تکیه بر اقتدار مردم، اقتدار ولی فقیه را بچالش نکشیده است، باین معنا نخواهد بود که در آینده چنین نشود. بگذریم که بعد از خداوندگاز خامنه ای، پایان ولایت نیز آغاز میگردد.
اگر برای چنین نگرشی بآینده هیچ دلیل وجود نداشته باشد، همین بس که به ستیز و خصومت نظام ولایت با زمان، اشاره کنیم که از طول عمر نظام ولایت بشدت میکاهد . حضرت ولایت اگر زمانی در تب غنی سازی هسته ای میسوخت، نه از سر علم خواهی و آینده نگری و ملت پرستی بود بلکه از رویای نهادینه ساختن اخلاق، ارزشها و باورهای اسلامی، بر میخاست، از ارزشهای پسرونده و ضد زمان . که در گذشته زیستن را به از زندگی در کفر و ماده پرستی. ولی فقیه فکر میکرد که اگر برمردم سخت بگذرد، اگر با محنت و تنگدستی روبرو شوند، از رخوت- مانده از استعمار- بیرون آیند اقتصادی را بوجود آورند که بلحاظ پیشرفتها و جهش های علمی پوزه آمریکا را بزمین میمالد. این است که با چه شور وشوقی باستقبال تحریمات رفت و همچنانکه حسین باستانی تحلیلگر بی بی سی بدان اشاره میکند از آمریکا بخاطر تنگتر کردن حلقه تحریمات “تشکر” میکند، که این بیشتر به خیانت بملت شباهت دارد تا خدمت؟
باستانی دگردیسی رهبر معظم انقلاب را از “انکار” تاثیر تحریمات تا “اعتراف” به تاثیر آنها در اظهار نظر های خداوندگار خامنه ای مستند ساخته است، البته بدون آنکه بچرایی این دگردیسی بپردازد. چه هم اکنون بیش از همیشه روشن شده است که جنجال هسته ای برنامه ای بوده است در خدمت شعله ور ساختن آمریکا ستیزی که در پس آن نهادینه ساختن “فرهنگسازی ” اسلامی، نهادینه سازی ارزشها و باورهای اسلام، از جمله پوشش اسلامی، امتناع از مصرف و زیاده خواهی، تحمل گرسنگی و ساده زیستی و ژنده پوشی. همچنانکه کشتی هشت سال جنگ پوچ و بیهوده به گل نشست، هم اکنون بار دیگر کشتی غنی سازی هسته ای است که بگل نشسته است، برنامه ای خسارت بار که اقتصاد و فرهنگ کشور را بویرانی کشانده و سبب اصلی زوال رفتار و گفتمان اجتماعی گردیده است.
این بدان معناست که بگو مگوها، تودهنی زدنها و تو دهنی دریافت کردنها و ستیز و خصومت بین جناح ها و رقابت بر سر قدرت و ثروت، یکی از خصائص حکومت اسلامی ست. در گیریهای درون قدرت تاکنون نه تنها ثبات نظام را بخطر نیانداخته است بلکه بجرات میتوان گفت نقش مثبتی را در تحکیم ثبات نظام ایفا کرده است. بازی دین و قدرت، کمتر از بازیهای دیگر هیجان بر انگیز نیست. یعنی که مثل همه بازی ها، حمله دارد و دفاع، بازنده ای و برنده ای، تفریح ساز است و سرگرم کننده و ضرورتا تماشاگران را به فراموشی وانفعال میکشاند که همه ی شواهد حاکی از آن است که کشانده است
البته همین بس که ولی فقیه، مظهر تقدس و طهارت اسلامی، ندایی دهد و ناله ای بر آورد، آنگاه بیا و ببین که لشگر تف لیسان ولایت، بویژه در عرصه مطبوعات و رسانه ها و نیز نیروهای نظامی و امنیتی، زبان همچون شمشیر انتقام برکشیده و بمانند داعشی ها بر گلوی حسن روحانی، رئیس جمهور مینهند. بعضا بر آن باورند که تنش بین ولایت و ریاست چنان تشدید شده است که نه تنها رسیدن روحانی بدور دوم ریاست جمهوریرا مورد تردید قرار میدهند بلکه بر آنند که روحانی ابتدا بمنظور انجام وظیفه ای مشخص برگزیده شده است که پایان دادن به تحریمات بوده است و با برجام، رسالت روحانی نیز بسر آمده است. حال آنکه ولی فقیه به وجود ریاست جمهوری پیوسته نیازمند بوده و هست. چرا که ریاست را میتواند سپر بلا نماید. در پس او پنهان شود و با خوار داشت او، بر جلال و شکوه خود بیافزاید.
شاید بواسطه مفید بودن این درگیری های کلامی برای بقای نظام است که بنظر میرسد طرفین از همگانی کردن نقطه نظرهای خود چندان ناخشنود نیستند. چه باک اگر جامعه بین “خودی ها” دو قطبی شود و با هم به رقابتها صلح آمیز بپردازند. همچنانکه ضد برجامیان هنوز در رویای باز گشت بدوران تحریمات و “شکوفایی” اقتصاد مقاومتی بسر میبرند. آنها برجامی را مورد حمله قرار میدهند که ولی نعمت آنان، مورد تایید و تصدیق قرار داده است، واقعیتی که ضد برجامیان برهبری رئیس تف لیسان ولایت، حسین شریعتمداری از آن آگاهند، اما چون بنام رئیس جمهور و وزیر امورجارجه اش سکه خورده است، بهانه خوبی بوده است که بتوانند مکنونات ضمیر رهبر معظم را مبنی بر ناخشنودی از برجام بمنصه ظهور برسانند. بعبارت دیگر، حمله مداوم به برجام و آنرا مایه شرم خواندن و نیز تهدید و تحریک امریکا و خوار داشت نیروهای نظامی آن بوسیله فرماندهان سپاه پاسداران را باید برپا کردن گرد و غبار خواند تا چشم، چشم را نبیند، از جمله نقش اساسی ای که ولی فقیه در انعقاد برجام بازی کرده است همچنان در پرده ابهام بماند، چنانکه گویی حسن روحانی و جواد ظریف حضرت ولایت را فریفته اند وگرنه برجامی نبود. ضمن اینکه این رجز خوانیها طراحی شده است برای بوجود آوردن نا امنی تا مردم قدر امنیت را بفهمند. بنابر شواهد موجود بگو مگوها و کشمکشهای جناحی ادامه خواهد یافت و حسن روحانی بدور دوم ریاست جمهوری نیز خواهد رسید.
keyhanenovin
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر