۱۳۹۵ شهریور ۲۲, دوشنبه

سخنان تند رهبر < رژیم > اسلامی.
آیت‌الله خامنه‌ای دوشنبه‌ی گذشته (۱۵ شهریورماه) در پیامی تند به‌مناسبت حج، از مقام‌های ارشد عربستان سعودی با تعابیری چون «حاکمان بی‌دین و بی‌وجدان»، «حکام فتنه‌انگیز» «سیاست‌بازان از خدا بی‌خبر» و «شجره‌ ملعونه‌ی‌ طواغیت» یاد کرد و آنان را «شیطان‌هایی خرد و حقیر» و «گمراهانی روسیاه» خواند.
رهبر < رژیم > اسلامی همچنین ماموران سعودی را «قسی‌القلب و جنایتکار» توصیف کرد و از «بی‌شرمی و وقاحت» و «بی‌تدبیری و بی‌کفایتی» مقام‌های سعودی در ماجرای حج سال گذشته (حادثه منا) سخن گفت.
افزون بر اینها، او از دولت‌ها و ملت‌های مسلمان خواست که به‌خاطر «جنایات»ی که حاکمان سعودی مرتکب شده‌اند «گریبان آنها را رها نکنند.»
اظهارنظر تند رأس هرم نظام سیاسی در ایران<اسلامی> با واکنش تند برخی مقام‌های عربستان سعودی (ازجمله مفتی اعظم، و وزیر کشور/ولیعهد عربستان) مواجه شد. شورای همکاری خلیج فارس نیز به این سخنان کم‌سابقه، واکنش<نشان داد>،.. بیانیه‌ی این شورا، سخنان  خامنه‌ای را «نامناسب و زننده» توصیف کرد.

ایران<اسلامی> و تدبیر و بصیرت شخص اول < رژیم >.
مطابق اصل ۱۰۹ قانون! اساسی! < رژیم > اسلامی ایران، افزون بر برخی شرایط همچون داشتن «عدالت و تقوای لازم»، رهبر باید از «بینش صحیح سیاسی و اجتماعی و تدبیر» نیز برخوردار باشد.
درحالی‌که منطقه در التهاب و جنگ‌های مستقیم و غیرمستقیم و نزاع‌های نیابتی و مخاصمه‌های رویاروی بسر می‌برد، ادبیات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای را می‌توان به ریختن نفت بر آتش شبیه دانست.
رهبر <رژبم> اسلامی با توهم خویش‌ساخته‌ی «ولی امری مسلمین جهان!»، درحالی برای جمعیت ۱۶۰۰ میلیون نفری مسلمانان (یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون)‌ پیام می‌فرستد که تهران نه همچون ریاض از دستی گشوده در مناسبات با کشورهای سنی‌مذهب برخوردار است، و نه توان رقابت مالی ـ پولی و هزینه‌کردهای نجومی آن‌را دارد.
این، مستقل از آن است که جمعیت شیعیان حدود ۱۵ درصد جمعیت مسلمانان جهان برآورد شده، و بدیهی است که بخش بسیار مهمی از این شیعیان نیز اعتبار مذهبی و سیاسی برای رهبر <رژیم> اسلامی قائل نیستند.
در چنین بستر و وضعی، تکیه بر گفتار خشمگین و تعابیر بی‌ادبانه و ادبیات پرخاشگرانه، تحقیرآمیز و توهین‌آلود، و حتی تکفیری (آنجا که  خامنه‌ای حاکمان سعودی را «بی‌دین» می‌خواند) چه نسبتی با منافع ملی و امنیت ایران برقرار می‌کند؟.
دیپلماسی فدای اقتدارگرایی
رأس هرم نظام! سیاسی بجای خویشتن‌داری و تلاش برای پرهیز از تعمیق مخاصمه با عربستان ـ به‌مثابه قدرتی واقعی و رژیمی موجود و مستقر و کشوری توانمند در همسایگی ایران ـ و اجتناب از افتادن در وادی هزینه‌های نجومی رقابت تسلیحاتی و امنیتی، و ای‌بسا عوارض بسیار ناگوار مخاصمه‌ای هولناک، بر طبل بی‌حاصل منازعه و افتراق می‌کوبد.
بدیهی است که این مهم، به‌هیچ‌وجه به‌معنای نادیده گرفتن سیاست‌ها و اقدام‌های تحریک‌آمیز یا منازعه‌جویانه و مغایر با عقلانیت سیاسی و غیرحقوق بشری ریاض در عربستان و منطقه و به‌ویژه علیه ایران نیست. تمام بحث بر سر کیفیت مواجهه‌ی کانون مرکزی قدرت در ایران با واقعیت سیاسی موجود و مستقر در همسایگی کشور است.
مشکل ـ از منظر منافع ملی ایران ـ اینجاست که  خامنه‌ای «دیپلماسی» را قربانی اقتدارگرایی و پروژه‌های ایدئولوژیک و رویاهای دست‌نیافتنی خویش و «عمق استراتژی» مطلوب خود می‌کند.
او ـ دانسته و ندانسته ـ بجای تمرکز بر توسعه درون‌زا و بهبود وضع معیشتی اکثریت نحیف و فرسوده مردم ایران، و بجای تأمین امنیت برآمده از تنش‌زدایی و صبوری و دیپلماسی و مدارا و گفت‌وگوهای درازمدت، حساسیت و تحرکات منفی عربستان و کشورهای همسو با ریاض علیه ایران و نزاع‌های مستقیم و غیرمستقیم و بسیار پرخطر را افزایش می‌دهد.
< رهبر رژیم اسلامی >  بیش از پیش ایران را در میان کشورهای اسلامی منزوی می‌کند و موجب نزدیکی فزاینده‌ و تعمیق مناسبات دولت‌های اسلامی با تل‌آویو و تکوین جبهه‌ای غریب و غیررسمی علیه ایران می‌شود.

سیاست خارجی قربانی خودکامگی
تمام این رویکردهای غیرملی و بسیار پرهزینه برای ایران درحالی رخ می‌دهد که اکثریت حیران جامعه از امکان نقد و اصلاح روش‌ و نگاه سیاسی کانون مرکزی قدرت محروم‌اند. نه مجلس مستقل و شجاعی وجود دارد که به بررسی مواضع رهبری <رژیم> بنشیند؛ نه مجلس خبرگان واقعی که کارنامه رهبر را ارزیابی و نقد و اصلاح کند؛ نه آزادی و امنیت برای مطبوعات و کارشناسان موجود است که گفتار و کردار سیاسی رهبری نظام را مورد تأمل قرار دهند.
آیت‌الله خامنه‌ای و امنیتی‌های اقتدارگرا و همسوی حاکم بر سپاه، متکی بر اعتماد به‌نفس ناشی از تداوم حضور در سوریه و کنار رژیم سرکوبگر اسد، و بی‌توجه به پشتوانه‌ی نرم‌افزاری امنیت ملی (مشارکت اجتماعی شهروندان، لوازم دموکراسی، توسعه و رفاه، و مفاهیم و مقوله‌های مشابه و همسو)، تداوم رژیم ایدئولوژیک خود را مبتنی کرده‌اند بر رقابت‌های بسیار پرهزینه و گفت‌وگوگریزی و منازعه‌جویی‌های بی‌حاصل.
رهبر <رژیم> اسلامی درحالی از «بی‌بصیرت»ی منتقدان خود ـ به‌ویژه رهبران جنبش سبز ـ می‌گوید که دیری است خود مصداق بارز این فقدان بصیرت و تدبیر محسوب می‌شود.
کوتاه شده از:radiofarda

هیچ نظری موجود نیست: